Monday, January 4, 2010

گفتار روزانه محسن سازگارا دوشنبه 14 دی ۱۳۸۸


برای تماس با محسن سازگارا و فرستادن پیشنهادهای خود
به این آدرس ایمیل بزنید: msazegara@gmail.com

فایل های صوتی کم حجم و مطالب دیگر این سایت با ایمیل به مشترکین گروه گوگل محسن سازگارا فرستاده می شود.
برای دریافت اطلاعات بیشتر در باره اشتراک و پیوستن به گروه گوگل [ اينجا ] را کلیک کنید

فایل صوتی کم حجم برای دانلود:
Mohsen_Sazegara_20100104_Audio_wma.zip

فایل صوتی ام پی تری برای دانلود:
MP3 32kbps
Mohsen_Sazegara_20100104_Audio32_mp3.zip

فایل تصویری کم حجم 3gp برای دانلود:
Mohsen_Sazegara_20100104_Video_3gp.zip

واکنش شديد مقام وزارت نفت عراق به تصرف موقت چاه نفتی عراق توسط سربازان ايرانی



يکی از مقامهای وزارت نفت عراق روز جمعه قوياً اعلام کرد چاه نفتی که بطور موقت به تصرف سربازان ايرانی درآمده، به عراق تعلق دارد. وی اين امر را نتيجه ضعف دولت عراق در زمينه کنترل مرزهای کشور دانست.

گلف نيوز با اشاره به تاريخچه اختلافات مرزی ايران و عراق از بحران تازه در مرزهای دو کشور خبر می دهد.

به نوشته اين روزنامه اشغال يک چاه نفتی عراق در منطقه فکه توسط مرزبانان ايرانی، تهران را به سوی انزوای بيشتر در منطقه سوق می دهد.

هر چند دولت عراق تاکنون از واکنش جدی به اشغال اين چاه نفتی خودداری کرده ولی اين امر توانايی آن کشور را در حفظ تماميت ارضی خود زير سؤال برده و در عين حال عملکرد دولت آمريکا در عراق را با چالشی جدی مواجه کرده است.

جمهوری اسلامی می گوید چندین شهروند خارجی در تظاهرات هفته گذشته در تهران بازداشت شدند



دولت جمهوری اسلامی از وجود چندین شهروند خارجی در میان بازداشت شدگان هفته گذشته در جریان درگیری میان تظاهرکنندگان مخالف و نیروهای امنیتی خبر داد.

حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی، در سخنان روز دوشنبه خود به ملیت افراد بازداشت شده اشاره ای نکرد. آقای مصلحی در گفت و گو با تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی این شهروندان خارجی را به «پیشبرد پروپاگاندا و جنگ روانی» متهم کرد. وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی گفت خارجی های بازداشت شده دوربین و تجهیزات دیگر همراه خود داشتند.

به گزارش خبرگزاری ها در جریان تظاهرات خودجوش و اعتراضی مردمی در روز عاشورا بیش از ۵۰۰ نفر بازداشت و ۸ نفر کشته شدند.

دولت اسلامی تهران حامیان مخالفان را به محاربه متهم کرد. طبق قوانین جمهوری اسلامی محاربه مجازات اعدام دارد.

خشونت ها در ایران پس از انتخابات بحث انگیز ریاست جمهوری و اعلام نام محمود احمدی نژاد به عنوان برنده، بالا گرفته است.

مصطفی محمد نجّار: نيروهای انتظامی از اين پس هيچگونه مدارايی با معترضان نکنند



مصطفی محمد نجّار: نيروهای انتظامی از اين پس هيچگونه مدارايی با معترضان نکنند

روزنامه آفتاب يزد در مطلبی در صفحه اول خود دستور وزير کشور به نيروهای پليس را چاپ کرده که در آن مصطفی محمد نجّار از نيروهای انتظامی خواسته است از اين پس هيچگونه مدارايی با معترضان نکنند. بنوشته اين روزنامه وزير کشورِ دولت محمود احمدی نژاد در مصاحبه ای گفته است در اغتشاشات اخير ردپای منافقين، سلطنت طلبان، معاندين و کسانی که در سی سال گذشته کينه نظام را به دل داشته اند کاملاً مشهود بوده و دشمن ارکان اساسی نظام يعنی اسلام، رهبری و مردم را نشانه رفته است. در ادامه اين مطلب و به نقل از مصطفی محمد نجار آمده است مردم روز چهارشنبه گذشته با حضور سه و نيم ميليون نفری خود در تهران و تجمع در ديگر شهرهای ايران اعمال آشوبگران را محکوم کردند

حمايـت قاطع حزب مشارکت از راه حل های پنجگانه بيانيه ميرحسين موسوی

حزب مشارکت با صدور اطلاعيه ای حمايت قاطع خود را از راه حل های پنجگانه بيانيه ميرحسين موسوی اعلام کرد. بيانيه مشارکت با ابراز اميدواری برای دريافت پاسخی شايسته از سوی حاکميت به منظور بازگشت آرامش به کشور، به پايان رسيده است. در همين حال سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی نيز بيانيه ای صادر کرده است و مردم را به استقامت فراخوانده بی آن که به بيانيه شماره ۱۷ مهندس موسوی اشاره ای کرده باشد. در بيانيه آمده است که آقايان موسوی، کروبی و خاتمی با درکی عميق از تجارب تاريخی اجرای قانون اساسی، تامين حقوق شهروندی، آزادی های سياسی و آزادی بی قيد وشرط زندانيان را به عنوان اصلی ترين خواسته جنبش اعلام کرده اند. در بيانيه اين سازمان به موضوعاتی نظير پرهيز از جنگ داخلی که در بيانيه اخير ميرحسين موسوی آمده است ،اشاره ای شده است. عباس عبدی از فعالان اصلاح طلب نيز بيانيه اخير ميرحسين موسوی را توپی در زمين حريف خوانده است. عماد افروغ نماينده سابق مجلس و يکی از چهره های مستقل در جناح اصول گرا نيز گفته است که بايد اين بيانيه را به فال نيک گرفت. مهندس عزت اله سحابی فعال سياسی و چهره شناخته شده نيروهای ملی مذهبی نيز با انتشار بيانيه ای خطاب به ايرانيان خارج از کشور نسبت به بروز خشونت در جنبش دمکراسی خواهی، هشدار داده است. در همين حال خانواده آيت الله منتظری با صدور بيانيه ای از پيشنهاد های آقای موسوی حمايت کرده و ابراز اميدواری کرده اند که حکومت از اين فرصت برای حل بحران استفاده کند و به جای توسل به تهديد های بی حاصل با رويکردی مثبت، آرامش و اميد به کشور را بازگرداند. هفته نامه اشپيگل چاپ آلمان نيز به نقل از سعيد منتظری فرزند آيت الله منتظری می نويسد: دستگيری يا قتل ميرحسين موسوی، رهبر جنبش مدنی، فاجعه ای عظيم را برای حاکميت ايران در پی خواهد داشت.

علی مطهری: حمله به جماران کمتر از پاره کردن تصوير آيت الله خمينی نبود



علی مطهری نماينده اصولگرای مجلس در مصاحبه ای به روزنامه اعتماد گفته است: اصول گرايان از تندروی های هر دوجناح نگران هستند و معتقدند که مشکل بايد از طريق عقل و تدبير حل شود، مثلاً حمله به جماران کار اشتباهی بود و اگر همان شبِ عاشورا، وزارت اطلاعات و وزارت کشور با اين افراد برخورد می کردند شايد آن اهانت های روز عاشورا هم صورت نمی گرفت. وی تأکيد کرده است که حمله به جماران کمتر از پاره کردن تصوير آيت الله خمينی نبود. علی مطهری در ادامه افزوده است که به نظر می رسد برخی از حاميان دولت تمايلی به پايان دادن به بحران فعلی ندارند و دوست دارند تا اين بحران ادامه داشته باشد، زيرا احتمالاً منافعی دارند چرا که هر راه حلی ارائه می شود، سريعاً به آن حمله می کنند. اين درحالی است که محمد رضا باهنر نايب رييس مجلس شورای اسلامی گفته است اين که فکر کنيم امروز بايد هزار خائن پيدا کنيم و بعد آنان را محاکمه کنيم راه حل مشکل کنونی کشور نيست. آقای باهنر گفته است دو نوع تحليل وجود دارد. يک عده می گويند که پس از عاشورا بايد حلقه محاصره را تنگ تر کرد و سرکوب را در پيش گرفت. در مقابل عده ديگری می گويند که مردم وارد صحنه شده اند و روز انتقام فرارسيده است. ولی من معتقدم اين راه حل مشکل کنونی نيست. آقای باهنر در پاسخ به پرسشی پيرامون احتمال بازداشت و محاکمه مهندس موسوی گفته است که نظام منتظر ما نيست و اگر ضرورت داشته باشد اين اقدام را انجام خواهد داد.

آيت الله علم الهدی می گويد در تجمع طرفداران رهبر ايران در روز چهارشنبه بيش از دو ميليون و پانصد هزار نفر حضور داشتند





روزنامه ابتکار در صفحه نخست خود نامه سرگشاده آيت الله احمد علم الهدی امام جمعه مشهد به مير حسين موسوی را چاپ کرده است. بنوشته ابتکار آيت الله علم الهدی اين نامه را پاسخی به بيانيه هفدهم ميرحسين موسوی خوانده و مدعی شده است که در جريان تجمع طرفداران رهبر ايران در روز چهارشنبه گذشته بيش از دو ميليون و پانصد هزار نفر حضور داشتند. آيت الله علم الهدی در بخشی ديگر از نامه خود با استناد به حکم آيت الله خمينی در مورد مجاهدين خلق پس از عمليات مرصاد، محارب خواندن معترضان را درست دانسته است. در همين حال روزنامه آفتاب يزد در سرمقاله خود با عنوان مترهای متفاوت، به رويکرد اصولگرايان و اظهار نظر آنان درباره مسايل و موضوع های سياسی پرداخته است. آفتاب يزد می نويسد در حالی که روزنامه کيهان تعداد شرکت کنندگان در مراسم تشييع جنازه آيت الله منتظری در قم را ۵ هزار نفر عنوان کرده، اما همين روزنامه تعداد شرکت کنندگان در تظاهرات دولتی روز چهارشنبه در تهران را ۴ ميليون نفر دانسته است. آفتاب يزد می نويسد اگر متر و معياری که کيهان برای شمارش شرکت کنندگان در اين دو مراسم به کار گرفته درست باشد، بايد طول جمعيت شرکت کننده در تظاهرات روز چهارشنبه ۸۰ کيلومتر باشد. حال آن که آنها فقط در ميدان انقلابِ تهران گرد هم آمده بودند. هفته نامه تايم؛ چاپ آمريکا عنوان: «مقابله تندروان حاکم با آتش خودانگيخته» را برای گزارش خود از رويدادهای اعتراضی اخير ايران انتخاب کرده می نويسد: همزمان با سال نو مسيحی، يکی از خونين ترين اعتراضات خيابانی در تهران رخداد. نيروهای بسيج که بيشترشان نوجوان بودند مجهز به لباسهای زرهی، با کلاهخود و باتوم و گاز اشک آور به سرکوب اعتراضات خيابانی روز عاشورا اقدام کردند. اما سرکوب کنندگان تظاهرات روز يکشنبه، روز چهارشنبه و به دعوت دولت دست به راهپيمايی زده و به سخنان يک خطيب هوادار دولت گوش دادند که رهبران مخالفان را دشمنان خدا و قرآن و وابسته به حزب شيطان اعلام کرده بود. ميرحسين موسوی نيز در پاسخ گفت: فرمان اعدام، قتل و زندانی کردن کروبی و موسوی و امثال ما، مشکل را حل نخواهد کرد.

عبدالله شهبازی در مصاحبه با روز: اوضاع به سمت بدتر شدن می رود



با عبدالله شهبازی، پژوهشگر تاریخ، در مورد آخرین بیانیه مهندس میرحسین موسوی، واکنش ها به آن و صحنه عمومی سیاسی ایران سخن گفته ایم. او برغم تکرار اینکه "اوضاع به سمت بدترشدن می رود" از این امید سخن می گوید که واکنش "عقلا و تعیین کنندگان اصلی جمهوری اسلامی" به پیشنهادات موسوی، مثبت باشد.

با بیانیه مهندس میرحسین موسوی شروع کنیم. نظر شما در مورد این بیانیه چیست؟

به نظر من بیانیه مهندس موسوی، بیش از هر چیز، بیانیه ای بسیار انسانی ست. این بیانیه تجلی ایست از شخصیت خودآقای موسوی، انسانی که هیچگاه قدرت طلب نبوده و از زمانی هم که وارد عرصه این انتخابات شدـ که برای خیلی ها غیرمنتظره بود ـ من با توجه به شناخت شخصی که از ایشان دارم می دانستم هیچگونه جاه طلبی شخصی ندارد و فقط بر اساس احساس تکلیف وارد میدان شده است. این بیانیه هم براساس همین احساس وظیفه نوشته شده که جلوی خونریزی و خشونت بیشتر را بگیرد وهمان طور که عرض کردم، بیش از هر چیز می شود آن را یک بیانیه انسانی خواند. این تحلیل هایی هم که می بینیم، مبنی بر اینکه با زیرکی سیاستمداران نوشته شده و خواسته است توپ را به زمین مقابل بیندازد، شایسته مهندس موسوی نیست.

نکته مشخصی که در میان نظرات مختلف شنیده می شود این است که مهندس موسوی در این بیانیه، دولت را به رسمیت شناخته. استنباط شما چیست؟

نه من این استنباط را ندارم. اولا اینکه دولت آقای احمدی نژاد، یک واقعیت موجوداست، دولت های خارجی هم او را به رسمیت می شناسند. شما نمی توانید بگویید، آقای موسوی دولت را به "رسمیت" شناخته، او به عنوان یک واقعیت موجود به آن اشاره کرده. دیگر اینکه ایشان حداقل هایی رامطرح کرده که برای طرف مقابل قابل پذیرش باشد؛ یعنی حداقل هایی که در آنها "ان قلت" نباشد، خواسته های بلندپروازانه مطرح نکرده، نگفته انتخابات تجدید شود، یا برکناری دولت آقای احمدی نژاد و از این چیزها را نخواسته. حداقل هایی را مطرح کرده که...

یعنی کف مطالبات جنبش سبز...

بله؛ کفی که به اعتقاد من سقف هم هست. ببینید نکته ای که کسی به آن توجه نمی کند این است که اگرطرف مقابل همین حداقل هایی راکه مهندس موسوی مطرح کرده، ، بپذیرد مساویست با حداکثرها. یعنی آزادی مطبوعات، بیان و اندیشه واحترام به معترضین ـ که دیگر حداقل ترین چیزهاست ـ سقف مطالبات است. ضمن اینکه بالاخره جنبش سبز یک شورش شهری، مثل نمونه های مرسوم در جهان نیست. این جنبشی است از معترضین ـ حالا شما کمیت را هر اندازه هم که حساب کنید، یک میلیون، دو میلیون، بیست میلیون نفر... ؛ یاهمان دو سه میلیون نفر، طبق تصریح آقای محمدیان، رئیس نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه ـ که اکثریت شان هم از دانشگاهیان هستند. خب اگر بپذیرند به حقوق همان دو سه میلیون هم احترام بگذارند، این حداقل چیزیست که می شود خواست و اگر این پذیرفته شود به نظر من برابر با حداکثرست. ایشان این مسئله را با لحنی مطرح کرده که برای طرف مقابل قابل پذیرش باشد، شاید جامعه به سمت آرامش وثبات پیش برود.....

یعنی به نظر شما اگر پذیرفته بشود متضمن بخش دیگری از خواست های مردم هم هست؟ یعنی از جمله مجازات کسانی که در این مدت بچه های مردم را کشته اند، به آنها تجاوز کرده اند و جنایات دیگری از این دست، در دل این طرح دیده می شود؟

ببینیداگر همین حداقل هم پذیرفته شود، مساویست با حداکثر. اگر همین حداقل هم پذیرفته شود، راه برای رسیدگی به خیلی تخلفات دیگر هم باز می شود که این تخلفات می تواند شامل خیلی چیزهای دیگر باشد. من البته این تصور را ندارم که پذیرفته بشود؛ نمی خواهم هم پیش بینی کرده باشم و یا به قول معروف به گونه ای صحبت کنم که راه مسدودبشود، ولی به اعتقاد من همین حداقل ها هم پذیرفته نمی شود و ما زمزمه هایش را از همین امروز می بینیم، از تیتر بسیار تحریک آمیزروزنامه کیهان که صحبت های آقای جنتی را بزرگ کرده، وعده برگزاری قریب الوقوع دادگاه های تظاهر کنندگان روز عاشورا که ممکن است منجر به صدور احکام بسیار سنگین بشود، یا صحبت های آقای علم الهدی که در فارس نیوز دیدم، یا صحبت های آقای حسینیان ـ صحبت های بسیار بسیار تحریک آمیزی که آقای هاشمی رفسنجانی را نفر اول سران فتنه خوانده بود ـ که البته مربوط به قبل از صدور بیانیه آقای مهندس موسوی است....

اینها که طبیعی است چنین مواضعی بگیرند، ولی منطقا مخاطب اصلی این بیانیه، ولی فقیه جمهوری اسلامی است. فکر می کنید این بیانیه در آنجا چه اندازه احتمال دارد که خوانده شود و جواب بگیرد؟

ببینید آقای محسن رضایی، رهبر جمهوری اسلامی را به اهمیت بیانیه مهندس موسوی و تلاشی که او دارد برای پرهیز از خشونت بیشتر در جامعه انجام می دهد، تحریص کرده است. من نمی خواهم با تمام سخنانی که آقای محسن رضایی می کنند، ابراز توافق کنم ولی ایشان بالاخره تنها کسی بود که این توجه را داد که یک فرصت تاریخی به دست آمده. اما ما دو نیرو داریم. یک دسته کانون هایی هستند که به تعبیر من در این ماجرا به قمار مرگ و زندگی دست زده اند. کانون هایی که سال ها سیره و روش و عملکردشان همین بوده است. این سیره در طول 30 ساله پس از انقلاب کاملا شناخته شده است؛ کانون های فشاری که شروع می کنند به هیاهو کردن و بردن جامعه به سوی تشنج و از طریق تشنج بحران را حل کردن. عملکرد اینها باعث شده خیلی ازمسائلی که اجتناب پذیر بود، اجتناب ناپذیربشود. عملکرد نیروها و کانون هایی که شما چهره شاخص بسیاری از آنها و سایت ها و رسانه هایشان را می شناسید. اینها به طبل جنگ می کوبند و هرنوع مماشات وهر نوع تلاش برای حرکت دادن جامعه به سمت عقلانیت، مساوی با مرگ اینهاست. در واقع آنها احساس می کنند در این صورت امکاناتی راکه در اختیار دارند از دست می دهند. در واقع اینها با تنش سازی، زندگی و دراین فضا تنفس می کنند، به پست و مقام می رسند و بالا می کشند. یک بخش هم عقلای قوم هستند که باید مدیریت بحران را در دست داشته باشند. اما من احساسم این است که در عمل مدیریت منسجمی وجود ندارد. به همین دلیل است که در یکی از مقالات آخرم پیشنهاد دادم همان طور که در دوران جنگ، امام خمینی مدیریت جنگ را در اختیار آقای هاشمی گذاشتند، رهبری هم مدیریت بحران را به آقای رفسنجانی تفویض کنند، اما متاسفانه می بینیم که همان کانون های آشوب طلب، برغم اینکه آقای رفسنجانی مواضع بسیار معتدلی به سود رهبری گرفتند، سعی می کنند ایشان را حتی به نفر اول سران فتنه تبدیل بکنند و به این ترتیب نقش میانجیگری یا مدیریت بحران را از ایشان سلب کنند.

به این ترتیب به نظر می رسد در دفتر رهبر جمهوری اسلامی جنگی که بین این دو کانون یا نیرو هست، به یک معنا، به ویژه با مواضعی که آقای خامنه ای در چند ماه اخیر گرفته و امتیازاتی که به جناح خشونت طلب داده، به نفع جناح خشونت طلب تمام شده. فکر می کنیددر این لحظات حساس آقای خامنه ای کدام طرف می ایستد و چرا؟

اصلا قابل پیش بینی نیست ولی آن چیزی که من دیدم و با تحولات دوران آقای خاتمی مقایسه می کنم، بخصوص بعد از حوادث کوی دانشگاه، تفاوت دارد. خب عین همین موج ها از جانب همین نیروها برای ساقط کردن دولت آقای خاتمی شروع شد ولی با ورود آقای خامنه ای مسئله به نفع آقای خاتمی حل شد. اما این ده دوازده ساله تحولات عجیبی اتفاق افتاده که چهره حوادث را بسیار تغییر داده است و مواضعی که گرفته شد خیلی خیلی دور از انتظار من بود. یعنی من تصور می کردم بالاخره آن افرادی که باید تعیین کننده باشند، می آیند و نقش شیخوخیت خود را و کارکردی را که قانون اساسی به عهده شان گذاشته بازی و سعی می کنند مسئله را جمع کنند و جلوی افراط ها را بگیرند...

چرا نگرفتند؟ چرا آقای خامنه ای همان کاری را که در دوره آقای خاتمی انجام داد، امروز نمی کند؟ هر چند در آن دوره هم جناح مقابل، کنار نرفت، اما کمی عقب نشست. با این حال، چرا آقای خامنه ای امروز این کار را نمی کند؟ اصلا می تواند کاری بکند؟

بله به نظر من می توانند؛ ما به بن بست نرسیده ایم. من بعضی تحلیل ها را می بینم که از بن بست صحبت می کنند ولی حداقل بیانیه موسوی این راه را باز کرده که بن بستی که تصور می شود وجوددارد شکسته بشود. ما هنوز به بن بست نرسیده ایم ولی اگر این روش ادامه پیدا کند ماقطعا به بن بست می رسیم و این بن بست هم قطعا به نفع جامعه ایران نخواهد بود. ولی اینکه چرااین بن بست شکسته نمی شود، ما امیدواریم که شکسته شود، یعنی آرزوی هر ایرانی است که بالاخره این بست شکسته بشود و فضایی ایجاد نشود که جامعه به سوی خشونت برود. خشونتی که باید از آن پرهیز کرد.

خب چرا نمی کنند؟ تغییر رفتار آقای خامنه ای، به نفع جناح خشونت طلب روز به روز آشکارتر می شود. علت این تغییر رفتار چیست و تحت تاثیر چه عواملی ست؟

من علت این را در نامه سرگشاده ای ـ قبل از اولین سخنرانی آیت الله خامنه ای بعد از انتخابات ـ تا حدودی تلویحا گفتم. علت به نظر من در تحولاتی است که در سیستم اطلاع رسانی و خیلی جنبه های دیگر که حالا شاید به صلاح من نباشد باز کنم، رخ داده است؛ از جمله نوع تلقی نسبت به آقای موسوی. من در فاصله کمی، قبل از ورود آقای مهندس موسوی، با ایشان در فرهنگستان هنر دیدار و صحبت مفصلی داشتم. قبل از آن هم آقای خامنه ای با خانواده به منزل مادر ایشان رفته ـ می دانید که نسبت خانوادگی دارندـ و با آقای مهندس موسوی دیدارکرده بودند. یعنی هیچکس این مسائل را پیش بینی نمی کرد. دیگر اینکه اختلافات دیدگاه های آقای مهندس موسوی و آقای خامنه ای ـ عمدتا در نوع نگاه به مسائل اقتصادی ـ به دوران امام ـ دوران ریاست جمهوری آقای خامنه ای و نخست وزیری مهندس موسوی ـ بر می گردد، ولی این مسائل ریشه ای نبودو من مطلع بودم که روابط دوستانه ای وجود دارد؛ اما اینکه چه شد که این تلقی ایجاد شد، شایدناشی از این مسئله باشد که ایشان تصور کردند آرای آقای احمدی نژاد، واقعی است و خواستند به این ترتیب از مشروعیت انتخاباتی دفاع کنند که تصور می کردند درست بوده. که این هم باز برمی گردد به همان سیستم اطلاع رسانی و عوامل دیگری که...

این سیستم اطلاع رسانی یعنی چه؟ یعنی به طور مشخص می تواند معنیش این باشد که در طول این سال ها اطلاع رسانی به آقای خامنه ای به صورتی کانالیزه شده که او از مسیر واحدی اطلاعات خود را می گیرد؟ به عبارت دیگر می شود گفت آقای خامنه ای امروز در محاصره این گروه است؟

ببینید من در نامه ای که به آقای حداد ـ یک روز قبل از نماز جمعه آقای خامنه ای ـ نوشتم به صراحت همین را گفتم. من تصورم این است که بافت و ساختار دفتر رهبری در طول این دوران در واقع به این سمت رفت که افرادی با تفکراتی خاص در آنجا جایگاه خاص و برجسته ای پیدا بکنند و بالاخره حرکت هایی که در بدنه نهادهای حساس و تعیین کننده ـ از نظر تامین خبری و اطلاعاتی ـ انجام شد، تاثیرات خود را دارد؛ ولی یک نکته دیگری هم هست که باید به آن توجه بکنید، آقای خامنه ای مردیست اهل مطالعه و به روز که گاه برای خود من حیرت انگیز بوده. ایشان با دقت مسائل را دنبال می کنند. یعنی همه چیز صرفا به کانالیزه بودن اطلاعات و سیستم اطلاعاتی ایشان محدود نمی شود.

یعنی موضع گیری شخصی خود آقای خامنه ای است...

بله دقیقا برمی گردد به تلقی ایشان از حوادثی که دارد اتفاق می افتد. شاید ایشان خواستند از یک دوره 8 ساله مثل دوره آقای خاتمی اجتناب بکنند؛ آن دوران عدم مدیریت متمرکز که می تواند راه را براجرای خیلی طرح هاببندد و جامعه را به سمت یک تعارضات سیاسی ببرد و احزاب و روزنامه ها و تنش های اینطوری. شاید خواستند پیشگیری کنند. بالاخره یک بعد قضیه این است، یک بعد دیگر قضیه هم، تلقی شخص آقای خامنه ای است که به هیچ وجه نمی شود آن را انکار کرد. این تصور نادرستی است که بگوییم ایشان صرفا در محاصره هستند.

یعنی اگر چه گروه های فشار هم هستند، ولی موضع گیری آقای خامنه ای هم همین است که داریم می بینیم.

بله؛ داریم می بینیم ولی حالا اینکه علت چیست، من تصور می کنم بهترست در فرصت دیگری در مورد آن صحبت کرد...

یعنی وقتی که کمتر خطر داشته باشد...

دقیقا.

حالا بگویید از نظر شما منشا فکری این آقایان که امروز در موضع قدرت هستند، کجاست؟ عقیدتی است؟ منافع اقتصادی دارند؟ چیست؟

ببینید زمانی که من رساله زمین و انباشت ثروت را انتشار دادم، عواقب سنگینی برای من داشت که هنوز هم با پیامدهای آن دست به گریبان هستم، خب در واقع ورود نظامیان به عرصه اقتصاد و فعالیت های اقتصادی آن را افشا کردم ـ حالا من روی یک بعد خاص آن دست گذاشتم؛ تاراج اموال دولتی و شخصی مردم ولی بعد دیگرش پیمانکاری های بزرگ است و..... ـ آن زمان این خوش بینی را داشتم که با انتشار این رساله و با توجه به اینکه این مسئله، یک مسئله صرفا محلی است، مقامات بلند پایه بعضی نهادهای نظامی وقتی متوجه قضیه بشوند، با افراد فاسد برخورد و آنها را برکنار می کنند؛ ولی تلقی من برعکس شد، یعنی دیدم نه تنها رساله من نتیجه مطلوب نداد و خوش بینی من تحقق پیدا نکرد، بلکه چرخش اوضاع برعلیه من بود...

چرا؟ شاید به دلیل اینکه شما شکایت را به خود مجرم برده بودید...

همین؛ من این تلقی را نداشتم. یعنی من این تلقی را داشتم که در راس هرم دستگاه های حساس نظامی، افراد سالمی هستند و باقی افرادی هستند در پایین. نمونه ای برایتان بگویم؛ یکی از این آقایان که سرهنگی است به خانه من آمده بود که به اصطلاح آشتی بکند. به او گفتم حالا وقتی این هزار هکتارزمین را تاراج می کردی چرا از بولدوزرهایی که پلاک فلان نهاد را دارد برای تخریب آغل ها و چادرهای عشایراستفاده کردی. او با خنده گفت اگر از آن پلاک استفاده نمی کردیم، مردم مارا تکه پاره می کردند. یعنی یک بعد قضیه، ورود نظامیان به عرصه اقتصاد و تبدیل شدن آنان به یک نوع طبقه جدید خیلی گسترده است.

و این طبقه جدید در این بازی دست بالا را دارد...

بله؛ دست بالا را دارد، پست های حساس را دارد. یعنی یک گروه اجتماعی وسیع است که در واقع یک اراده اجتماعی ایجاد می کند که می تواند از طریق فرمانداری ها، بخشداری ها، دهداری ها... تظاهرات راه بیندازد، در صندوق های رای دستکاری بکند.... این طبقه جدید با طبقه جدید بخش خصوصی تفاوت می کند. طبقه حدیدی است که در اصطلاحات کلاسیک دهه 60 به آن بورژوازی بوروکراتیک می گفتند. ما در باره آن زیاد خوانده بودیم که مثلا در آفریقا بعد از انقلاب ها چه می شود، چگونه نظامیان به قدرت می رسند، از اهرم قدرت استفاده می کنندو به طبقه ای که به اصطلاح از طریق اهرم دولتی به ثروت های کلان می رسد، تبدیل می شوند. این مسئله امروز در ایران اتفاق افتاده، این طبقه شکل گرفته.....

امروز به آن می گویند مافیای قدرت. در روسیه هم هست.

خب در روسیه هم بعد از فروپاشی شکل گرفت و امروزه در واقع روسیه در دست یک مافیای خیلی خیلی وحشتناکی است که دارد در عرصه بین المللی عمل می کند و مافیای ایتالیایی دیگر در برابر آن فراموش شده است. در ایران هم در عین حال که در بدنه نهادهای نظامی، افراد مخلص و پاک بسیار زیادی هستند که برغم اینکه سال های سال در پست های حساس بودند و مثلا با وجودی که سالیانه ده ها و ده ها میلیون دلار خرید خارجی می کردند، امروزه بازنشسته هستند و با حقوق بازنشستگی زندگی می کنند، ولی اقلیتی هم بودند که وارد عرصه اقتصاد شدند. صرفا عرصه زمین هم نیست، عرصه های مختلف است. صرفا نظامی ها هم نیستند، نماینده های مجلس هستند...

روحانیون بالا مرتبه هم هستند...

بله بالاخره آقای پالیزدار به خاطر بعضی مسائلی که گفت ـ حالا من برخی جزییاتش را نمی دانم ـ زندانی شد. خلاصه فضایی است که در این فضا شاید ـ شاید که نه قطعا ـ یکی از عللی که ورود آقای مهندس موسوی ترس و وحشت عجیبی ایجاد کرد، همین مسئله بود. آنها فکر کردند مهندس موسوی با آن شهرتی که به پاکدامنی دارد و مدیریت منسجم و خیلی مدبرانه ای که در دوران جنگ داشت، اگر بیاید حداقل این چیزها را محدود می کند و جلوی خیلی از این مسائل ممکن است گرفته بشود و شاید همین مسئله باعث شد که یک اراده اجتماعی گسترده در صدرجامعه برای جلوگیری از رئیس جمهور شدن آقای مهندس موسوی ایجاد بشود.

این از منافع اقتصادی. اما در اینها نطفه ها و دغدغه های ایدئولوژیک هم می بینید؟ این بحث هم می شود که این آقایان به نوعی طالبان شیعی هم هستند.

ببینید من ایمیل هایی از بعضی از دوستداران سابق خود ـ که بعضی هایشان هنوز هم هستند و کتاب های مرا با علاقه می خوانند ـ دریافت می کنم که به شدت مواضع مرا بعد از انتخابات نقد و از من گله می کنند. لذا من می بینم که خب این گرایش دارای پایگاه ایدئولوژیک هم هست. یعنی تلقی ای که از ولایت فقیه وجود دارد؛ اینها در واقع ولی فقیه را اصل می گیرند و تمکین در برابر ولی فقیه رامبنای اساسی قرار می دهند و توجه نمی کنند که ولی فقیه در همان جایگاهی است که در قانون اساسی دارد. قانون اساسی ما به حق معصومیت و تقدسی که این دوستان برای ولایت فقیه قائل هستند، قائل نیست. چون می دانید که قانون اساسی ما علاوه بر اینکه منشور ملی است، یک سند بزرگ فقهی است و این تقدس را هم قائل نیست، به خاطر اینکه از امکان نقد سخن گفته. چرا مجلس خبرگان رهبری را با آن وظایف تعیین کرده؟ چرا بحث مسئولیت پذیری رهبری را مطرح کرده؟ در انگلیس قانون اساسی نداریم و در آنجا گفته می شود شاه نمی تواند در هیچ دادگاه زمینی محاکمه شود. حتی در انگلستان چنین اصلی وجود دارد ولی قانون اساسی ما، ولی فقیه راـ حتی در باز نگری ای که در سال 68 شد ـ صراحتا مثل بقیه و مساوی با سایر آحاد ملت تصریح کرده است. خب این قانون اساسی برای ما تنها منشور ملی است ولی برای کسی که به تشیع فقاهتی اعتقاد دارد، یک سند فقهی هم هست؛ چون فقیه بزرگی مثل امام خمینی آن را تنفیذ کرده و فقهای بزرگی مثل آقای گلپایگانی، مثل آقای مرعشی این قانون را تایید کرده اند.

البته یادآوری می کنم که آقایان با برخوردی که در عاشورا با آیاتی چون صانعی، طاهری، دستغیب.. داشتند نشان دادند که از فقاهت و فقیه هم تفسیر خودشان را دارند وبه آن پای بندند...

بله ؛ دقیقا همین است. یک نوع استفاده ابزاری از فقاهت است؛ یعنی فقیه تا زمانی مورد احترام است که حرف این گروه ها را و این جناح را تایید بکند. ولی ما بالاخره وقتی می پذیریم که قانون اساسی ما نهادی مانند مجلس خبرگان رهبری راتعیین کرده، یعنی در این مجلس هم باید یک اقلیتی هم وجود داشته باشد که منتقد رهبری یا حتی مخالف ولی فقیه باشد. این خیلی طبیعی است؛ ولی می بینیم وقتی آقای دستغیب هم خیلی محترمانه و به اصطلاح رایج بدون اینکه «ساختار شکنی» کرده باشدحرفی می زند، با یک تهاجم وسیع و گسترده مواجه می شود.

یک نکته دیگر بر می گردد به دعوای درون خانواده های مافیا. ما الان با حمله همزمان این جناح به جناح های دیگر هم رو به روهستیم. مثل حمله به آقای قالیباف، به آقای لاریجانی، به آقای رضایی. یعنی جناح در قدرت به سوی حذف رقبای خودی هم می رود. این نظر درست است؟

نمی شود گفت جنگ مافیاها، چون جنگ مافیاها بر سر منافع اقتصادی در می گیرد...

خب منافع اقتصادی هم دارند...

نه؛ الان اینطورست که اگر این وسط کسی حرف معقولی هم بزند بلافاصله مورد تهاجم همان جناح و گروه های فشار افراطی قرار می گیرد؛ مثل سخنان اخیر آقای عسگراولادی که گفتند همان کسانی که خواهر زاده آقای مهندس موسوی را ترور کردند، به جماران هم حمله کردندو اینها ضد انقلاب هستند؛ ولی همزمان آقای بادامچیان سخنانی علیه آقای مهندس موسوی مطرح کرد که مثلا ایشان 600 مورد تخلف از قانون اساسی داشته، به زور به امام تحمیل شده، تصادفا نخست وزیر شده و خلاصه روایت جدید خودش را ارائه داد. اما صحبت های آقای عسگراولادی که از قوه شیخوخیت و ریش سفیدی بود، درسایت های افراطی مورد حمله قرار گرفت. یعنی هر حرکتی به سمت اعتدال ـ اعم از اینکه فرصت طلبانه باشد یا نه؛ چون من بعضی از مواضعی را که از طرف بعضی از آن آقایان که شما اسم بردید می شنوم، از سر فرصت طلبی می دانم و تلاش برای وجیه المله شدن، نه آن چیزی که در کنه دل این افراد هست ـ و هر تلاشی برای ایحاد وضعیت نرمال در جامعه را به شدت مورد تهاجم قرار می دهند.

یعنی تلاش برای اینکه یک جناح مشخص بتواند همه را ساکت کند و سررشته همه امور را در دست بگیرد. درست است؟ این همان چیزیست که می خواهند؟

والا اینکه به دنبال چه هستند، برای خود من هم سئوال بزرگی است. آیا دنبال حاکمیت مطلقه یک جناح هستند؟ من بعضی وقت ها به این یقین می رسم که گویا اصلا به دنبال فروپاشیدن جامعه ایران هستند، چون هیچ عقل سلیمی این روش ها را تایید نمی کند. این روش ها یا ناشی از عدم مدیریت و بی تدبیری است که هر کسی هر کاری دلش می خواهد بکندیا واقعا یک اراده ای در پس آن است که می خواهد ایران را به سمت نابودی بکشاند...

وقتی این را می گویید باید فکر کنیم یا از سرنادانی این کارها را می کنند یا از سردانستن. اگر از سردانستن است یا مامورند که این کارها را بکنند یا به سبک همه دیکتاتورها فکر می کنند قضیه در مورد آنها فرق می کند و می توانند در قدرت بمانند. غیر از این است؟

دقیقا همین است. حالاآنکه شما گفتید ماموریک جاهایی هستند، من در آن مورد دیدگاه های خاص خودم را دارم که بهترسن در فضای فعلی مطرح نکنم. یعنی من معتقدم در فضای فعلی واقعا افرادی از جاهایی مامورند که فضا را به سمت تنش بیشتر ببرند. ولی حالا در تحلیل معقول تر یک حرکت اجتماعی ـ اگر ازتئوری توطئه بیرون بیاییم ـ واقعیت این است که در فقدان یک فضای مدیریتی و سردرگمی، ابتکار عمل به دست نیروهای افراطی افتاده است. در فضای افراطی گری هم همه چیز را می توان هدایت کرد و اگر سازمان های منسجمی هم وجود داشته باشد، می توان همه کارانجام داد.

اینها تا کجا می توانند بروند؟

این توان را دارند که فضا را به شدت به بحران بکشند و جامعه را به خون بکشند. این پتانسیل را دارند...

توان مقابله با این نیروها وجود دارد؟

مقابله فیزیکی یا فکری؟

به هر معنایی.

توان مقابله فکری که بالاخره وجود ندارد چون گوش شنوایی نیست. توان مقابله فیزیکی هم خدانکند آن روزی برسد که چنین تعارضی رخ بدهد. صحنه هایی که من در روز عاشورا دیدم بسیار تاثربرانگیز بود. صحنه رد شدن ماشین در میدان ولیعصر از روی یک انسان. اینکه در مقابل هزاران دوربین، یک ماشین از روی یک انسان زنده رد بشود، شاید در تاریخ، یا تاریخ معاصر کم نظیر و یا بی نظیر باشد. در مقابل فیلمی دیدم که عده ای جوان داشتند لباس های یک پلیس را در می آوردند. از دیدن این صحنه ها خیلی متاثر شدم. یادم می آید در دوران انقلاب مردم به پلیس گل می دادند. من این صحنه ها را در روزهای انقلاب هم ندیده بودم؛ یعنی انسان جلوه هایی از یک خشونت پنهان را می بیند که ناشی از سوء رفتار و رفتارهای خیلی بدی است که با مردم می شود و اگر منفجر بشودمی تواند پیامدهای خیلی خیلی وحشتناکی داشته باشد.

و سئوال آخر:در این لحظه فردا را چطورمی بینید؟

فردا برای من مبهم است؛ واقعا همه چیز بستگی به واکنش ها به بیانیه آقای موسوی دارد. واکنش عقلا و تعیین کنندگان نه کسانی که روزنامه کیهان را درمیاورند یا افرادی که تعیین کننده نیستند اما گردانندگان گروه های فشار هستند.

حالا این قوایی که دست بالا را دارد ممکن است روزی به این نتیجه برسد که آقای خامنه ای را هم حذف کند؟

عملا به نظر من دارند به این سمت پیش می روند ولی اینکه شما می گویید دست بالا دارند یعنی چی؟

یعنی ابزار قدرت را در اختیار دارند.

بله ابزار قدرت را در اختیار دارند و می توانند کارهایی را انجام بدهند؛ به این معنا بله. ولی اینکه به آن سمت پیش بروند واقعا قابل پیش بینی نیست. هر چند تصور من این است که سیرحوادث به سمت بدتر شدن است ولی شاید ـ البته من امیدوارم بیانیه مهندس موسوی که روح آن انسانیت و چیزی است که باید باشد و به دلیل شخصیت خود مهندس موسوی است، یعنی متانت، آرامش، تا زیرکی سیاستمداری و اینکه توپ رادر زمین طرف مقابل انداخته ـ جواب بگیرد.

به هر حال سعی کردند با درایت بحران را حل بکنند.

دقیقا سعی کردند با درایت بحران را حل بکنند، ولی من تصور نمی کنم این بیانیه ـ دعا می کنم که تاثیر خوب بگذارد ـ مانع از رفتن اوضاع به سمت بدتر بشود.


ابلاغ ممنوعیت ادامه فعالیت سایتهای مرتبط با نهضت آزادی از سوی وزارت اطلاعات

هم میهنان گرامی

همانگونه که همه شاهد هستیم پس از دوره دهم انتخابات ریاست جمهوری فشار بر نیروهای سیاسی اصلاح طلب به شدت افزایش یافته است. در همین راستا نیز پس از بازداشت جمعی از اعضای نهضت آزادی ایران، درچندین مورد اعضای ارشد این سازمان در تماس های تلفنی و یا حضوری از سوی ماموران وزارت اطلاعات مورد تهدید قرارگرفته اند. آخرین مورد احضار آقای مهندس محمد توسلی، رئیس دفتر سیاسی نهضت آزادی و ابلاغ ممنوعیت ادامه فعالیت سایتهای مرتبط با نهضت آزادی بوده است.

بنابراین ضمن اظهار تاسف از برخوردهای خلاف قانون حاکمیت در جهت هرچه محدود کردن جریان آزاد اطلاعات و اعلام توقف فعالیت سایت رسمی نهضت آزادی ایران و سایت خبری – تحلیلی میزان تا اطلاع ثانوی، این حق را برای شکایت و پیگیری قانونی از طریق قوه قضائیه برای خود محفوظ می داریم.

روابط عمومی

نهضت آزادی ایران

مطالبات جنبش سبز : بیانیه سروش بازرگان گنجی کدیور مهاجرانی





شش ماه پیش میلیون ها نفراز مردم ایران به خیابان ها آمدند تا حق پایمال شده خود در انتخابات خیانت آلود را مطالبه کنند و به تحقیر و توهین مستمر ملت توسط حکومت اعتراض نمایند. دستگاه های امنیتی و نظامی به این مطالبات آرام و مسالمت آمیز، با خشونت و قساوت پاسخ دادند و کوشیدند از حضورمردم در فضای عمومی جلوگیری کنند و جنبش سبز را مرتبط با کشورهای بیگانه و سیاست دولت های غربی معرفی کنند.
تمامیت طلبان تصور می کردند با سرکوب خونین این قیام قانونی، می توان حرکت اعتراضی مردم را همچون گذشته متوقف کرد، اما به رغم همه محاسبات، آتش آگاهی افروخته تر و آهنگ اصلاحات رساتر شد و جنبش را روز به روز بالنده تر و بارورتر ساخت.
درگذشت فقیه عالیقدر آیت الله منتظری که در پنج دهه گذشته، به خصوص شش ماهه اخیر از حقوق اساسی ملت دفاعی جانانه کرده بود و اینک در حساس ترین شرایط آنان را ترک می کرد، چون "رهبر معنوی جنبش" درخشید و جان تازه ای به جنبش بخشید و ظلم هائی که بر او رفته بود زبانه های خشم ملت را در آستانه ماه محرم، ماه حق طلبی و قیام علیه استبداد و ستم، بلندتر کرد. اعتراضات مردم، طبق سنت طولانی تاریخ در فرهنگ تشیع، در روز عاشورا به اوج خود رسید و ملت آگاه با درس گرفتن از پیام حسینی ظلم زمانه را نشانه گرفت.
استبداد دینی که مشروعیت خود را با خشونت و کشتار مردم در روز عاشورا پاک از دست داده بود، از ترفندی نخ نما شده برای تحریک احساسات دینی مردم استفاده کرد و به کمک صدا و سیمای دولتی و بسیج همه نیروهای تحت فرمان کوشید صحنه قیام را وارونه کرده جنبش سبز را متهم به توهین به مقدسات و انکار اعتقادات دینی نماید و با آماج حمله قرار دادن رهبران و چهره های شاخص جنبش سبز و دستگیری احتمالی آنان، این حرکت را به گمان خود به کلی خاموش سازد.
پوشیده نیست که بخشهای افراطی حاکمیت ایران به این دلیل به خونریزی و خشونت متوسل می شوند که خود را فاقد پایگاه وسیع اجتماعی و آینده امن می دانند. آنها می خواهند رویارویی نهایی و "روز واقعه "را تسریع کنند تا هم نیروهای مردد درون حاکمیت را در مقابل عمل انجام شده قرار دهند، هم نیروی عظیم مردمی و خواستاران دموکراسی و حقوق مدنی و سیاسی را به شورشیانی خشونت ورز تقلیل دهند.
عملکرد این رژیم، اقشار بسیار متنوعی از جوانان، زنان، گروه های قومی و مذهبی، روشنفکران، روحانیون، دانشگاهیان، کارگران و فعالان سیاسی را به شدت آزرده کرده است. گفتمان "توطئه دشمن" که ولی جائر در طول ۲۰ سال گذشته ترویج و از طریق آن دشمن سازی و ایجاد تفرقه میان ملت می کند (مثل: مطبوعات پایگاه دشمن اند، روشنفکران مزدوران دشمن اند، جنبش سبز توطئه رنگی دشمنان برای براندازی است)، بخش عظیمی از ملت را به جبهه ی دشمن تبدیل کرده که سازمان های سرکوب باید تکلیف آنان را یکسره کنند.
کینه و نفرتی که در سی سال گذشته در سطوح مختلف جامعه انباشته شده، بسیار عمیق و ریشه دار است. این نارضایتی ژرف توان تخریبی عظیمی دارد که در صورت فوران، موج گسترده ای از خشونت را در سطوح مختلف جامعه ایران دامن خواهد زد.
افراطیون حاکم بر دستگاه های سرکوب، تعلق خاطری به ایران ندارند و نگران ریخته شدن خون هزاران ایرانی هم نیستند. آن ها به اقلیت بسیار محدودی از جامعه ی ایران اتکا دارند و تنها ضامن بقای شان اسلحه، شکنجه و ارعاب مردم است. تخصص آن ها خشونت است و خشونت را به مهمترین ابزار نزاع های سیاسی تبدیل کرده اند.
خشم و خشونتی که امروز شاهد آنیم، اگر به زبان اصلی سیاست در ایران تبدیل شود، عقلانیت و دموکراسی و تحقق آزادی های مدنی و سیاسی را به حاشیه خواهد راند. زمامداران خودکامه البته کوشش میکنند خشونت را به تظاهرات مسالمت آمیز و پرشکوه میلیون ها ایرانی آزادیخواه تزریق کنند تا چهره دموکراتیک جنبش مخدوش شود، ولی ملت نباید فریب خورده و وارد بازی سازمان های نظامی امنیتی شود.
جنبش سبز ایران در لحظه ی حساس کنونی به طرح مطالبات مشخص و مقدور، طولانی کردن فرآیند اعتراض و جلب مشارکت گسترده اقشار متنوع جامعه در تعیین سرنوشت خود نیاز دارد.
این جنبش به عنوان جریانی که نگران آینده ی کشور و سرنوشت آن است، باید برتری اخلاقی خود را بر زورگویان و شکنجه گران، همان طور که تاکنون نشان داده، ادامه دهد. در این شرایط وظیفه ی مردم آگاه، جوانان فداکار و نیروهای سیاسی، ترسیم مسیر آینده ی جنبش و تدوین خواست های مشخص سیاسی است تا مدارا و مسالمت را جایگزین خشونت تحمیل شده از سوی سرکوبگران کند.

هموطنان گرامی،
جنبش سبز ایران مدافع تمامیت ارضی ایران، مخالف حمله ی نظامی به کشور، مخالف دخالت بیگانگان در تعیین سرنوشت مردم ایران و نگران تحریمهای اقتصادی زیانمند به حال ملت ایران است. این جنبش، مسالمت آمیز و ضدخشونت است. نزاع جنبش با اقتدارگرایان، نزاع بر سر رعایت حقوق بشر و گردن نهادن به خواست های دموکراتیک مردم، تحقق جامعه مدنی، مدارای دینی، به رسمیت شناختن تکثر و تنوع در فضای سیاسی کشور و بالاخره نفی ولایت جائر است.
ما به عنوان بخش کوچکی از جنبش سبز سراسری مردم ایران بر این باوریم که در مرحله ی کنونی مهمترین مطالبات جنبش را می توان به قرار زیر اعلام و بر مبنای آن تحرک آینده ی جنبش و مناسبات آن با حاکمیت را تنظیم کرد. بخشی از این خواسته ها را آقای میر حسین موسوی در بیانیه هفدهم خود آورده است که با توجه به تنگناهای سیاسی داخل کشور جنبه حداقلی دارد. ما ضمن حمایت کامل از مواضع رهبران جنبش در داخل کشور (موسوی، کروبی و خاتمی) روایت خود را از خواسته های بهینه جنبش سبز مردم ایران در این مرحله به شرح ذیل اعلام می کنیم:

۱- استعفای آقای محمود احمدی نژاد و برگزاری مجدد انتخابات ریاست جمهوری تحت نظارت نهادهای بی طرف، لغو نظارت استصوابی، تشکیل کمیسیون مستقل انتخابات با شرکت نمایندگان مخالفان و معترضان به منظور تدوین ضوابط برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه.

۲- آزادی کلیه ی زندانیان سیاسی و عقیدتی و بررسی شکایات موارد مربوط به آزار، شکنجه و کشتار معترضان در ماه های اخیر در دادگاه های علنی با حضور هیأت منصفه و برخورداری از وکیل غیرتحمیلی؛ و جبران خسارات وارده به قربانیان سرکوب های اخیر و خانواده ی آنان.

٣- آزادی کلیه رسانه ها اعم از مطبوعات و رسانه های صوتی تصویری و مجازی، رفع سانسور و توقیف از کلیه ی نشریات توقیف شده، گسترش کانالهای تلویزیونی غیردولتی و ماهواره ای، رفع ف ی ل ت رینگ از اینترنت، امکان دسترسی آسان به رسانه های فوق الذکر، تصفیه رادیو وتلویزیون از دروغ پردازان و تشنج آفرینان.

۴- به رسمیت شناختن حق فعالیت قانونی احزاب سیاسی، جنبش دانشجوئی و زنان، NGO ها و نهادهای مدنی، اتحادیه های مستقل کارگران و کارمندان، و حق تجمعات اعتراضی مسالمت آمیز مطابق اصل ۲۷ قانون اساسی.

۵- استقلال دانشگاهها، سپردن امور دانشگاهها به شیوه دموکراتیک به دست دانشگاهیان، خروج نیروهای نظامی و شبه نظامی از دانشگاه ها و انحلال شورای غیرقانونی عالی انقلاب فرهنگی.

۶. محاکمه عاجل شکنجه گران، قاتلان، آمران و عاملان جنایات گذشته بویژه چند ماه اخیر.

۷. استقلال قوه قضائیه از طریق انتخابی کردن ریاست آن، انحلال دادگاههای ویژه غیرقانونی، تصفیه قوه قضائیه از قضات ناعادل و گوش بفرمان، برحذرداشتن مقامات قضائی از ایراد خطابه های سیاسی و اجرای منویات مقامات مافوق (دادگاههای فرمایشی) بجای اجرای بیطرفانه و عادلانه قانون.

٨. خروج نیروهای نظامی انتظامی امنیتی از قلمرو سیاست و اقتصاد و فرهنگ، و اکتفا به وظایف حرفه ای.

۹. رعایت استقلال اقتصادی و سیاسی حوزه های علمیه و دولتی نشدن روحانیت. استخدام نکردن تریبون نمازهای جمعه برای صدور احکام خلاف شرع و قانون (از قبیل محارب، مفسد فی الارض، مرتد و باغی).

۱۰. انتخابی کردن، نقدپذیر و پاسخگو کردن همه متصدیان رده اول کشور و محدود کردن دوره تصدی آنان.

نپذیرفتن این خواستهای بهینه جنبش سبز، و افزودن سرکوب و ارعاب نه تنها ما را از بحران عبور نخواهد داد، بلکه ایران را در بحران عمیق تری فرو خواهد برد، و تبعات سهمگینی از پی خواهد آورد، که مسئولیتش با "صاحب ولایت مطلقه" است.

سیزدهم دی ماه ۱٣٨٨، سوم ژانویه ۲۰۱۰

عبدالعلی بازرگان، عبدالکریم سروش، اکبر گنجی، محسن کدیور، سید عطاء الله مهاجرانی

دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه: بدون همکلاسیهایمان امتحان نخواهیم داد


جنبش راه سبز (جرس): در پی حملات نیروهای لباس شخصی به دانشگاه ها و بازداشت های گسترده اخبر، دانشجویان دانشگاه رازی با صدور بیانیه ای اعلام کردند در صورت ادامه بازداشت ها و آزاد نشدن دانشجویان، امتحانات را تحریم و تعطیل خواهند نمود.

متن این بیانیه به شرح زیر می باشد:

به نام آزادی

ملت بزرگوار ایران، دانشجویان و دانشگاهیان سراسر کشور

امسال در حالی ماه محرم را سپری میکنیم که خون چندین انسان بیگناه به جرم آزادی خواهی به ناحق ریخته شده و دانشجویان در روزهای پایانی این ترم به جای آمادگی برای امتحانات باید آمادگی برای خطرات جانی، زخمی و مجروح شدن و دغدغه بازداشت شدن همکلاسیهایشان را داشته باشند.حملات اخیر به مردم کشورمان به ویژه سرکوب های گسترده دانشجویان در دانشگاه ها و همچنین بازداشت های بی سابقه ی فعالین دانشجویی،بار دیگر ماهیت واقعی مدعیان دینداری و مردم سالاری را بر همگان آشکار ساخته و گویای ضعف شدید حاکمیت در مواجهه با مبارزات مدنی مسالمت آمیز مردم کشورمان و مطالبات به حق آنان بود.

ما دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه ضمن محکوم نمودن حملات غیر انسانی به مردم و اعلام همدردی با خانواده های مجروحان و بازدشتی های حوادث اخیر ، اعتراض خود را به سرکوب مردم به ویژه دانشگاهیان و نیز بازداشت های خودسرانه هم دانشگاهی هایمان اعلام نموده و در اینجا با مسئولین دانشگاه اتمام حجت می کنیم که در صورت آزاد نشدن هرچه سریعتر همکلاسیهای دربندمان در سراسر کشور، امتحانات این ترم را همچون ترم گذشته تحریم و تعطیل نموده و بدیهیست هرگز بدون دوستان دربندمان در سر جلسه ی امتحان حاضر نمی شویم.

دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه

دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه: بدون همکلاسیهایمان امتحان نخواهیم داد


جنبش راه سبز (جرس): در پی حملات نیروهای لباس شخصی به دانشگاه ها و بازداشت های گسترده اخبر، دانشجویان دانشگاه رازی با صدور بیانیه ای اعلام کردند در صورت ادامه بازداشت ها و آزاد نشدن دانشجویان، امتحانات را تحریم و تعطیل خواهند نمود.

متن این بیانیه به شرح زیر می باشد:

به نام آزادی

ملت بزرگوار ایران، دانشجویان و دانشگاهیان سراسر کشور

امسال در حالی ماه محرم را سپری میکنیم که خون چندین انسان بیگناه به جرم آزادی خواهی به ناحق ریخته شده و دانشجویان در روزهای پایانی این ترم به جای آمادگی برای امتحانات باید آمادگی برای خطرات جانی، زخمی و مجروح شدن و دغدغه بازداشت شدن همکلاسیهایشان را داشته باشند.حملات اخیر به مردم کشورمان به ویژه سرکوب های گسترده دانشجویان در دانشگاه ها و همچنین بازداشت های بی سابقه ی فعالین دانشجویی،بار دیگر ماهیت واقعی مدعیان دینداری و مردم سالاری را بر همگان آشکار ساخته و گویای ضعف شدید حاکمیت در مواجهه با مبارزات مدنی مسالمت آمیز مردم کشورمان و مطالبات به حق آنان بود.

ما دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه ضمن محکوم نمودن حملات غیر انسانی به مردم و اعلام همدردی با خانواده های مجروحان و بازدشتی های حوادث اخیر ، اعتراض خود را به سرکوب مردم به ویژه دانشگاهیان و نیز بازداشت های خودسرانه هم دانشگاهی هایمان اعلام نموده و در اینجا با مسئولین دانشگاه اتمام حجت می کنیم که در صورت آزاد نشدن هرچه سریعتر همکلاسیهای دربندمان در سراسر کشور، امتحانات این ترم را همچون ترم گذشته تحریم و تعطیل نموده و بدیهیست هرگز بدون دوستان دربندمان در سر جلسه ی امتحان حاضر نمی شویم.

دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه

فرزند شهید مجری صداوسیما به خاک سپرده‌شد



کلمه:پیکر امیر ارشد تاجمیر، فرزند مجری رادیو دیروز تحت تدابیری در ساعت تعطیلی بهشت زهرا به خاک سپرده شد.

به گزارش آینده امیر ارشد تاجمیر، فرزند شهین مهین فر گوینده و مجری پیش کسوت رادیو و تلویزیون و از قربانیان روز عاشورا در میدان ولیعصر بود که به خاک سپرده شد.

عصر روز شنبه ۱۲ دی و پس از یک هفته پیگیری خانواده تاجمیر برای دریافت پیکر فرزندشان، ساعت ۳ بعدازظهر و در پزشکی قانونی کهریزک از طرف مامورین به ایشان اعلام می‌شود که میتوانند پیکر فرزندشان را دریافت کرده و به خاک سپارند. ابتدا تصور میشود که پیکر تحویل سردخانه‌ی بهشت زهرا داده میشود تا صبح یکشنبه مراسم خاکسپاری انجام شود اما خیلی سریع و صریح به ایشان اعلام میشود که خاکسپاری باید تا ساعت ۴ و ۵ همان روز انجام شده و پایان پذیرد.

بدین ترتیب در ساعتی که تمام بخشهای بهشت زهرا اعم از اداری و غسالخانه برای عموم تعطیل شده بود و طبیعتا اطراف غسالخانه هم کاملا خلوت بود پیکر این مرحوم را شستشو داده و کفن کرده و با همراهی مامورین بیرون آوردند. محل دفن هم از پیش تعیین و آماده شده بود و امکانی برای تصمیم گیری خانواده نبود.

سه خودرو و تعداد زیادی مامور مشایعت کنندگان را همراهی میکردند. هنگام خاکسپاری نیز مامورین در میان و همچنین پیرامون حاضرین ایستاده و از همه عکس و فیلم تهیه میکردند. چند مامور زن هم میان بستگان زن این جوان ایستاده بودند.

مامورین دفن به توصیه مامورین امنیتی خیلی سریع مراسم را انجام داده و روی پیکر این عزیز را پوشاندند و فرصت عزاداری به خانواده و بستگان داغدار داده نشد. با پوشاندن و پر کردن قبر از حاضرین و عزاداران خواسته شد تا سریع محل را ترک کنند. جوانی که از مراسم عکسبرداری میکرد دستگیر شد ولی پس از مدتی با چند سوال و جواب و همچنین خالی کردن حافظه دوربینش رها شد.

امیر ارشد تاجمیر در قطعه ۳۰۲، ردیف ۱۶۶، شماره ۷ به خاک سپرده شده است.

امیر ارشد تاجمیر فرزند ایرج تاجمیر و شهین مهین فر (گوینده و مجری پیش کسوت رادیو وتلویزیون) در میدان ولیعصر تهران جان سپرد. وی پس از انتقال به بیمارستان جان به جان آفرین تسلیم کرده است. او ۲۵ ساله و از صدابرداران رادیو بوده است.

یکی دیگر از قربانیان عاشورای تهران نیز در همین روز و با همین شیوه سریع و در ساعت تعطیلی بهشت زهرا در قطعه‌ای دیگر به خاک سپرده شد. نام این شهید ظاهرا عباس فرج اللهی بوده است که در اطلاعیه نیروی انتظامی نام او شهرام فرجی قید شده بود.

پیغام شدید الحن آیت الله سیستانی برای رهبر ایران - مهدی سحرخیز


نا بر اطلاع از منابع موثق از درون بیت رهبری وسپاه شنیده میشود که آیت الله سیستانی روزجمعه نسبت به رویدادهای عاشورا از طریق دو پیغام آور برای رهبر ایران پیغام شدید الحنی فرستاده است. بنا بر این گزارش در این پیغام رفتار حکومت ایران با مردم در روز عاشورا رفتاری یزیدی نامیده شده است وآیت الله سیستانی خود را عزادار شیعیان به شهادت رسیده در ایران دانسته است.سیستانی در این پیام همچنین گفته است این پیام را علنی نمی کنم چون میدانم که شما در عراق بر سر مردم بی دفاع تلافی آن را در میاورید. بنا بر این گزارش رهبر ایران پس از شنیدن این پیام برای ساعتی هیچ کس را نپذیرفته وبرنامه عادی ورزانه خود را بهم زده است

راه آهن انتخاباتی شیراز تعطیل شد



راه آهن انتخاباتی تهران شیراز كه هفته قبل از انتخابات با تبلیغات سنگین صداوسیما بصورت نیمه تمام افتتاح شده بود در سكوت خبری تعطیل شد. به گزارش ایسنا، مهندس ناصر بختیاری ـ مدیرعامل شركت قطارهای مسافری رجا در پاسخ به سوال ایسنا مبنی بر اینكه چرا حركت قطار در این مسیر متوقف شده است؟ گفت: این موضوع به مسائل زیرساختی مربوط می‌شود كه بخشی از آن برعهده راه‌آهن و بخش اعظم آن برعهده معاونت ساخت وزارت راه و ترابری است. وی با بیان اینكه در بعضی تونل‌های این مسیر اقداماتی در حال انجام است، تصریح كرد: تعطیلی موقت است و به‌منظور تكمیل تونل‌ها انجام شده و پس از پایان عملیات تحویل داده شود. به گزارش ایسنا، شهرام یارمند - معاون وزیر راه و ترابری - نیز با بیان اینكه خط آهن اصفهان ـ شیراز از خردادماه به‌طور موقت به راه‌آهن جمهوری اسلامی تحویل داده شده است، اعلام كرد: این خط از نظر ایمنی هیچ مشكلی ندارد و هم‌اكنون نواقص آن در حال رفع است كه پس از تكمیل پنج درصد از عملیات باقی‌مانده و رفع نواقص به‌طور كامل تحویل داده می‌شود. وی همچنین درباره عدم حركت قطار طی مدت اخیر در خط آهن اصفهان ـ شیراز، اظهار كرد: لاینینگ دو تونل در این خط به‌طور كامل انجام نشده بود كه هم‌اكنون درحال برطرف كردن مشكلات و نواقص است

نامه سرگشاده 88 استاد دانشکده فنی دانشگاه تهران به مقام رهبری و اعتراض نسبت به حمله لباس شخصی ها به دانشگاه





متن کامل نامه اساتید دانشکده فنی دانشگاه تهران به رهبر جمهوری اسلامی و اسامی امضا کنندگان این نامه بدین شرح است


بسمه تعالي

حضرت آيت اله خامنه اي، مقام معظم رهبري جمهوري اسلامي ايران

با سلام و احترام، جريانات و حوادث بعد از انتخابات دهم رياست جمهوري، موجب تأسف و نگراني كليه علاقه مندان به اسلام وايران گشته است. امضاءكنندگان اين نامه از اساتيد پرديس دانشكده هاي فني دانشگاه تهران و خود از علاقه مندان به انقلاب و ميهن بوده و بيشتر ايام جواني خويش را صرف خدمت به تمدن ، فرهنگ، دانش و اعتلاي اين مرز و بوم نموده و بعضي نيز از طلايه داران انقلاب اسلامي بوده اند . لذا بر اساس فرمايش مولايمان "كلكم راع و كلكم مسئول" بر آنان سخت ناگوار است كه بنشينند و تماشاگر مصائب و مسائلي باشند كه خداي ناكرده ممكن است موجب پرپرشدن غنچه هاي اميد اين مملكت و بر باد رفتن تمامي فرصتها و زحمات ساليان دراز و رشادتها و مردانگي نسلهاي اين مرز و بوم گردد . دليل اينكه اين جمع خدمتگزار مصدع اوقات حضرتعالي ميشود اين است كه متأسفانه در مجموعِ مسئولين دولتي و قواي ديگر توان و پتانسيل لازم براي حل ريشهاي مشكلات حاضر را نمي بينيم . نيت تمام امضاء كنندگان اين نامه چيزي جز اصلاح امور مملكت و دين و دنياي مردم نيست و انتظار داريم كه اين نامه هم از اين منظر نگريسته شود. مطلبي كه كام همه دوستداران اسلام و مملكت را تلخ كرده است برخوردهاي خشن و فراقانوني، خصوصاً با دانشگاهيان، دانشجويان و فرهيختگان اين مرز و بوم است . مسلماً حمله هاي شبانه به خوابگاه، مأمن، مأوا و محل زندگي دانشجوي بي پناه و يورش روزانه به آنان در صحن دانشگاه، محل تحصيل علم و پژوهش، نه نشان قدرت و صلابت نظام است و نه ضرب و شتم و زندان دسته جمعي آنان زيبنده اسلاميت و جمهوريت نظام . متأسفانه عليرغم تأكيدات جنابعالي و تمام قولهاي مسئولين، آمران و مسببان واقعه هنوز محاكمه و به مردم معرفي نشدهاند و اين دانشجويان هستند كه هر روز به بهانهاي دستگير و زنداني ميشوند و يا مورد ضرب و شتم قرار مي گيرند . حق ميدهيد كه براي دانشجويان بسيار سخت است كه در چنين شرايط ناگوار دعوت اساتيد به بحث، درس و تحقيق را با طيب خاطر و راحتي اجابت كنند.


سالگرد 16 آذر همه ساله پس از انقلاب در جامعه ما بدون هيچ تنشي برگزار مي شد. اما امسال چه كساني و از چه مي ترسيدند كه چنين بر پيكر دانشگاه تاخت و تاز كردند و نمايش فتح صحن آنرا غرور آميز ترسيم نمودند ! در روز 16 و 17 آذر امسال چند هزار نفر كه برخي از آنها مسلح به سلاحهاي سرد، اسپري گاز فلفل و گاز اشك آور بودند به داخل دانشگاه وارد شده و طي دو روزمتوالي دانشگاه را كه محيط علم و انديشه است به صحنه اغتشاشات و نمايش هاي خود تبديل نمودند.


هنوز براي ما باور اين امر بسيار سخت است كه در نظام جمهوري اسلامي ممكن است عده اي با عده و تجهيزات فراوان و با هماهنگي به داخل دانشگاه لشكركشي كنند و دو روز متوالي به ضرب و شتم دانشجويان، فرزندان پاك اين آب و خاك، تخريب اموال عمومي و توهين به اساتيد بپردازند و مهد مهندسي كشور را بي حرمت نمايند . متأسفانه كه همه اينها به بهانه پاسداري از اسلام و ولايت انجام ميگيرد و متأسفانه هيچ فرد و نهادي مسئوليت آن را نمي پذيرد .


درخواست ما اين است كه مسئولين امر و خصوصاً حضرتعالي ترتيبي اتخاذ فرمائيد كه خداي ناكرده اين حوادث تبديل به سوژهاي در دست رسانه هاي صهيونيستي و معاند نگردد كه جمهوري اسلامي را مخالف علم و دانشگاه جلوه دهند، خصوصاً آنكه در اين جو نامناسب و غيرشفاف شايعه تدارك و هماهنگي حضور عناصر غير دانشگاهي و مهاجم در روزهاي 16 و 17 آذر 1388 در دانشگاه توسط نهادي منتسب به جنابعالي در همه سطوح دانشگاه پخش شده است.


به گمان امضاءكنندگان اين نامه علاج درد اين است كه تمام مقامات و كارگزاران نظام همه اعضاي ملت را جدا از گرايشات سياسي در عمل بعنوان اعضاي يك پيكره ببينند و صداي همه آنان را بشنوند و حقوق ملت را، كه مصرّح در قانون اساسي جمهوري اسلامي است، و آزاديهاي قانوني آنان را به يكسان پاسدار باشند. به اعتقاد ما برخوردهاي خشن با جامعة علمي و ادامه بازداشت اهل علم و دانشگاهيان به صلاح مملكت نيست . بنابراين ازجنابعالي تقاضا داريم، دستور فرمائيد كه صحن مقدس دانشگاه از تمامي نيروهاي غيردانشگاهي عاري گشته و با عذرخواهي مسئولين امر و پيگرد قانوني مسببين اين غائله ها و آزادي همه دستگيرشدگان دانشگاهي از همة اقشار و گروههاي دانشجوئي دلجوئي گردد.


اميد است كه با انجام اين اقدامات، پرديس دانشكده هاي فني دانشگاه تهران كه بر اساس معيارهاي جهاني در ميان دانشگاههاي برتردنيا قرار گرفته و بالاترين رتبه در ميان دانشگاههاي كشور را با تكيه بر قدمت، تجربه، نخبگان خود و تلاشهاي مستمر چند ساله اخيركسب نموده است، به همراه ديگر دانشگاهها و مراكز علمي كشور به رشد بالنده خود ادامه داده و منشاء خدمات بيشتر به ميهن اسلامي گردد.

با تشكر و احترام

جمعي از اساتيد پرديس دانشكده هاي فني

دانشگاه تهران

1. آرائی، عليرضا استاديار دانشكده مهندسي مكانيك

2. آسائي، بهزاد استاديار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

3. ابري نيا، كارن دانشيار دانشكده مهندسي مكانيك

4. اسكندري قادي، مرتضي استاديار دانشكده علوم پايه

5. اشجعي، مهدي استاد دانشكده مهندسي مكانيك

6. اصل سليماني، ابراهيم استاد دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

7. افشارنيا، سعيد دانشيار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

8. افضلي كوشا، علي استاد دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

9. باباخاني، علي استاديار دانشكده علوم پايه

10. بديعي، پيمان استاديار دانشكده مهندسي عمران

11. بشارتي گيوي، محمدكاظم دانشيار دانشكده مهندسي مكانيك

12. بني هاشمي، محمدعلي استاديار دانشكده مهندسي عمران

13. بهمنيار، حسين استاد دانشكده مهندسي شيمي

14. پنجه شاهي، محمد حسن دانشيار دانشكده مهندسي شيمي

15. تابش، مسعود دانشيار دانشكده مهندسي عمران

16. تقي ياره، فتانه استاديار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

17. تيمورنژاد، جمال مربي دانشكده مهندسي مكانيك

18. جعفري، احمد استاديار دانشكده مهندسي معدن

19. حائري يزدي، محمد رضا دانشيار دانشكده مهندسي مكانيك

20. حامدي، محسن دانشيار دانشكده مهندسي مكانيك

21. حسين زاده، غلامعلي دانشيار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

22. حقيقي، منوچهر دانشيار دانشكده مهندسي شيمي

23. خدادادي، عباسعلي دانشيار دانشكده مهندسي شيمي

24. خداياري، علي اصغر مربي دانشكده مهندسي معدن

25. خسروی، رامتين استاديار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

26. خوانساري، احمد استاديار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

27. دولتشاهي پيروز، محرم استاديار دانشكده مهندسي عمران

28. دولتشاهي، بهمن استاديار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

29. راستگو، عباس دانشيار دانشكده مهندسي مكانيك

30. رجايي سلماسي، فرزاد استاديار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

31. رحيمي كيان، اشكان دانشيار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

32. رحيميان، محمد استاد دانشكده مهندسي عمران

33. رحيميان، محمد حسن دانشيار دانشكده مهندسي مكانيك

34. رمضاني تبار، حيدر مربي دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

35. زهرايي، سيد مهدي دانشيار دانشكده مهندسي عمران

36. ستاره دان، سيد كمال الدين دانشيار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

37. سلطاني، ناصر دانشيار دانشكده مهندسي مكانيك

38. سلطانيان زاده، حميد استاد دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

39. سيد ابراهيمي، سيد علي استاد دانشكده مهندسي متالورژي و مواد

40. سيدامامي، كاظم استاد دانشكده مهندسي معدن

41. شكوري گنجوي، حامد استاديار دانشكده مهندسي صنايع

42. شكرچي زاده، محمد دانشيار دانشكده مهندسي عمران

43. صادقي، كيوان دانشيار دانشكده مهندسي مكانيك

44. صالحي دزفولي، عبدالرحيم مربي دانشكده علوم پايه

45. صدر، افسانه مربي دانشكده مهندسي شيمي

46. فاخر، علي دانشيار دانشكده مهندسي عمران

47. فاروق حسينی، سيد محمد دانشيار دانشكده مهندسي معدن

48. فتحي پور، مرتضي دانشيار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

49. فرجي دانا، رضا استاد دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

50. فروزنده، بهجت استاديار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

51. فرهنگي، شاهرخ دانشيار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

52. فيض ديزجي، احمد دانشيار دانشكده علوم پايه

53. فيض، جواد استاد دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

54. قادري، سيد فريد دانشيار دانشكده مهندسي صنايع

55. قربانيان، سهرابعلي استاديار دانشكده مهندسي شيمي

56. قلندرزاده، عباس استاديار دانشكده مهندسي عمران

57. کراچيان، رضا دانشيار دانشكده مهندسي عمران

58. كهربائيان، احمد استاديار دانشكده مهندسي مكانيك

59. كوثري، فرشاد استاد دانشكده مهندسي مكانيك

60. لاهوتي، فرشاد استاديار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

61. لساني، حميد استاد دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

62. لطيفي نمين، منوچهر دانشيار دانشكده مهندسي عمران

63. محجوب جهرمي، محمد دانشيار دانشكده مهندسي مكانيك

64. محسني، حسين استاد دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

65. محمدي توچايي، سهيل دانشيار دانشكده مهندسي عمران

66. محمدي، سيامك استاديار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

67. مرادي، مجيد استاديار دانشكده مهندسي عمران

68. مرتضوي، يدالله دانشيار دانشكده مهندسي شيمي

69. معصومي، ابوالفضل دانشيار دانشكده مهندسي مكانيك

70. معصومي، ناصر دانشيار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

71. معظمي، دارا استاد دانشكده علوم پايه

72. منتظري نمين، مسعود استاديار دانشكده مهندسي عمران

73. منصف، حسن دانشيار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

74. موسوي، مهدي دانشيار دانشكده مهندسي معدن

75. مهاجرزاده، سيد شمس الدين استاد دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

76. ميرقاسمي، علي اصغر دانشيار دانشكده مهندسي عمران

77. نادر اصفهاني، سعيد استاد دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

78. نايي، محمد حسن دانشيار دانشكده مهندسي مكانيك

79. نجار اعرابي، بابك دانشيار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

80. نوابي شيرازي، زين العابدين استاد دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

81. نوع پرست، محمد استاد دانشكده مهندسي معدن

82. نيايش، كاوه استاديار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

83. نيلي احمدآبادي، مجيد دانشيار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

84. نيلي احمدآبادي، محمود استاد دانشكده مهندسي متالورژي و مواد

85. وهابی، سيد شمس الدين مربي دانشكده مهندسي معدن

86. ياوري شهرضا، مهدي مربي دانشكده مهندسي معدن

87. يزداني، ناصر دانشيار دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

فراخوان دانشجویان پلی تکنیک و علم و صنعت:آغاز اعتصاب در دانشگاه ها




اخبار روز: دانشجویان دانشگاه های پلی تکنیک و علم و صنعت با انتشار بیانیه های جداگانه ای اعلام کرده اند که در اعتراض به کشتار مردم و حمله ی اوباش به دانشگاه ها، کلاس های درس و امتحانات پایان ترم را تحریم خواهند کرد. بیانیه ی دانشجویان پلی تکنیک جمعی از دانشجویان دانشگاه امیرکبیر با انتشار بیانیه ای نسبت به سرکوب خونین مردم در روز عاشورا، و حملات روزهای گذشته به دانشگاه‌های مختلف واکنش نشان دادند. به گزارش خبرنامه امیرکبیر دانشجویان در این بیانیه ذکر کرده‌اند که چاره ای جز این نیست که تا آزادی کامل هم دانشگاهی های در بندشان همه کلاسها و امتحانات را تعطیل کنند. این بیانیه در پی بازداشت ۴ دانشجوی پلی تکنیک در طی حوادث روز عاشورا و پس از حضور نیروهای امنیتی در خوابگاه های پلی تکنیک در شب گذشته و تهدید دانشجویان منتشر شده است

مقاله واشنگتن پست : رهبران ايران در بن بست

خشونتی که ظرف روزهای گذشته تمام ايران را دربرگرفت، بار ديگر بقای جمهوری اسلامی را زير سؤال برده است. وقايع اخير يادآور انقلابی است که يک حکومت ديکتاتوری را در سال 1357 به زیر آورد. رژيمی چند تکه و غير مشروع تحت رهبری مردانی غير استوار، ناگهان با جنبشی از مخالفان روبرو شده و از درک کامل اين حرکت بازمانده است. پيش بينی زوال فوری اين رژيم دين سالار، کمی زود است. ممکن است ايران وارد دوره ای پر تنش و خشونت بار شود. در عين حال، پس از وقايع ناخوشايند اخير روشن شد که عمر جمهوری اسلامی کوتاه به نظر می رسد.

با نگاهی به گذشته، مشخص می شود بدترين تصميم رژيم، خودداری از سازش با ملتی بود که از انتخابات تقلبی رياست جمهوری در خرداد ماه به خشم آمده بود. نرم ترين درخواست ها از سوی چهره های درون نظام از جمله اکبر هاشمی رفسنجانی برای آزادی زندانيان سياسی و به دست آوردن مجدد اعتماد مردم (به کمک تغيير قوانين انتخاباتی و نيز آزاد کردن رسانه ها) با مخالفت رژيم خودسری روبرو شد که به قدرت خويش غرّه بود.

نکته جالب ديگر اين است که جمهوری اسلامی امروز تحت رهبری سياستمداری است که خود به اندازه شاه سابق متزلزل است. وجهۀ ممنوعه خامنه ای شخصيت نامطمئن او را از نظر پنهان کرده است. به نظر می رسد خامنه ای نيز مانند شاه برای صدور فرمان سرکوب عمومی و از جمله اعدام های فله ای و گلوله باران بی هدف هزاران تظاهر کننده ترديد دارد. البته هنوز معلوم نيست نيروهای امنيتی رژيم تا چه اندازه آمادگی و توان اجرای چنين دستوری را داشته باشند. رژيم تا کنون به اجرای يک استراتژی مهارکننده بسنده کرده است: رها کردن شبه نظاميان بسيجی برای ارعاب و ضرب و شتم معترضان و در عين حال، بازداشت بسياری از افرادی که در گذشته وفادار توصيف می شدند.

دولت دينی ايران امروز برخلاف سال 1357، رو در روی جنبشی از مخالفان قرار گرفته که يکپارچه نيست و از فقر رهبری مشخص رنج می برد. به نظر می رسد مير حسين موسوی و مهدی کروبی، نامزدهائی که احمدی نژاد را در انتخابات رياست جمهوری به چالش کشيدند، بيشتر ناظرانی سردرگم باشند تا مغزهای متفکر وقايع اخير. اين ويژگی ها بايد اسباب آسودگی خيال برای حکومت باشند، اما واقعيت اين است که هرچه جنبش بيشتر دوام بياورد، احتمال برگزيدن رهبران جديد هم در آن بيشتر می شود. شگفت انگيز ترين وجه رويدادهای اخير ايران از خردادماه توانائی مخالفان در ادامه و به راه انداختن راه پيمائی های گسترده ، عليرغم بی بهره بودن از رهبران کاريزماتيک، شبکه های ملی منظم و ايدئولوژی سازمان دهی شده، است.

به بيان ديگر، جمهوری اسلامی به بن بست رسيده است؛ نه می تواند با مخالفان سازش کند، و نه می تواند آنها را تا سرحد نابودی کامل سرکوب کند.

درحاليکه ايالات متحده و ساير متحدان با معضل برنامه هسته ای ايران دست و پنجه نرم می کنند، خوب است که تغييراتی که بر چهار چوب سياست آنها سایه می اندازد را به رسميت بشناسند. دولت اوباما بايد با الهام گرفتن از رونالد ريگان، مشروعيت حکومت دينی و زير پا گذاشته شدن حقوق بشر از سوی آن رژيم را به طور مستمر مورد انتقاد قرار دهد. استفاده از زبان تهديد نظامی عليه تأسيسات هسته ای نادرست است. در شرايط فعلی، تنها دليلی که می تواند تهران را به سازش بر سر برنامه هسته ای خود وا دارد، تلاش برای برداشتن فشار بين المللی به منظور حل و فصل نابسامانی های داخلی است.

حتی اگر رژيم بتواند نگرانی های بين المللی در مورد برنامه هسته ای خود را رفع کند، ايالات متحده بايد بر موضع خود در پشتيبانی از حقوق بشر و اعمال فشار اقتصادی عليه سپاه پاسداران و ساير ارگان های سرکوب کننده، سخت پافشاری کند. حاکمان دينی ايران نيز بايد بدانند هيچ توافق نامشروطی وجود ندارد. ريگان در حين حال که مشغول تنظيم توافق محدود ساختن زرداخانه های نظامی با کرملين بود، هيچ ابائی نداشت که اتحاد جماهير را «امپراطوری شيطان» بخواند. جمهوری اسلامی نيز مانند اتحاد جماهير يک پديدۀ موقت است. وقتی مقدرات تاريخی به طور اجتناب ناپذيری تغيير کند، حمايت آمريکا از حق حاکميت افراد، آن را در سوی درست تاريخ قرار خواهد داد.

منبع: واشنگتن پست- 31 دسامبر

تحليل فايننشيال تايمز از رويکرد جديد آمريکا علیه ایران






آنا فيفلد

درحاليکه دولت ايران هرچه بيشتر افراطی می شود، ايالات متحده نيز با اين معما روبرو می شود که چگونه می توان با رژيمی که اثرناپذيری خود در برابر تحريم و ديپلماسی را به اثبات رسانده برخورد کرد، آن هم بدون آنکه به مردم تحت فشار سختی وارد شود؟

جمهوری اسلامی ضرب الاجل درنظر گرفته شده برای موافقت با پيشنهاد کاستن از تنش ها بر سر برنامه هسته ای خود را ناديده گرفت. رژيم درحالی به خودداری از سازش با قدرت های غربی بر سر اين معضل ادامه می دهد، که هر چه بيشتر به سرکوب وحشيانه تظاهرکنندگان معترض در داخل روی آورده است.

اين مسأله به پيچده تر شدن گزينه های محدود سياسی پيش روی کاخ سفيد منجر شده است. کاخ سفيد اخيراً صريح اللهجه تر شده و هفته گذشته سياست خشونت بار«مشت آهنين » رژيم را قوياً محکوم کرد.

دولت باراک اوباما اکنون به ارزيابی تحريم های جديدی رو آورده که رهبران رژيم را هدف می گيرند. اين تحريم ها شامل تمهيدات مالی و محدوديت های بيشتر مسافرتی برای افراد نزديک به رژيم و يا سپاه پاسداران انقلاب خواهد بود. سپاه پاسداران يک شاخه نظامی است که از زمان به قدرت رسيدن محمود احمدی نژاد در سال 2005، قدرتمندتر شده است.

ايان کلی سخنگوی وزارت خارجه آمريکا در پاسخ به اين سؤال که آيا دولت اوباما تحريم های جديدی را مدنظر قرار داده است يا خير، گفت واشنگتن يک «سياست دو گانه» مرکب از «تماس» و ملحوظ داشتن «ساير گزينه ها» را دنبال می کند.

با اين حال، تحليلگران هشدار می دهند تحريم های هدفدار، تأثيرات ناچيزی بر رژيم خواهند گذاشت. کليف کاپکن از مؤسسه تحقيقاتی اوراسیا گفت: «گذشته کاملاً روشن است. کاملاً بعيد به نظر می رسد که تحريم ها بتوانند محاسبات هزینه- فایده رژيم ايران را برهم بزند.»

تحريم های مالی گسترده توانسته به اقتصاد ايران، که اکنون از کاهش درآمدهای نفتی رنج می برد، صدمه وارد کند اما اثر ناچيزی بر روی لايه های بالائی رژيم گذاشته اند. دولت تهران توانسته است ضمن برقراری ارتباط با برخی نهادهای مالی همفکر، بسياری از محدوديت ها را دور بزند.

از سوی ديگر، معترضان ضد دولت در شهرهای ايران، کار را برای وضع تحريم های جديد بسيار سخت تر کرده اند.

ايالات متحده بايد مراقب باشد که تنها لايه های بالائی رژيم را هدف بگيرد و از تحميل سختی به تودۀ معمولی مردم ايران خودداری کند. اقتصاد ايران در موجی از تورم و بيکاری گرفتار آمده است. هر دو معضل در دوره رياست جمهوری احمدی نژاد مهارگسيخته شده اند. با اين حال، رژيم گناه اين وضعيت نابسامان را به گردن تحريم های ايالات متحده و نه سؤ مديريت خود انداخته است.

رژيم ايران، تظاهرات گسترده را نتيجه دسيسه غرب می خواند. در چنين حالتی، افزايش تمهيدات تنبيهی، سبب جسارت بيشتر رژيم خواهد شد.

آقای کاپکن گفت: «تحريم ها کمترين کارآيی را خواهند داشت زيرا به توانائی يک رژيم گرفتار آمده در مخمصه، برای اعمال خشونت بيشتر می افزايد.»

البته ادعاهای حکومت ايران مبنی بر دست داشتن غرب در تظاهرات کشور بی اهميت است. کريم سجادپور از مؤسسه بين المللی صلح کارنگی گفت: «چيزی که در تظاهرات اخير شاهد بوده ايم اين است که اعتراضات از چهارچوب محدوده جغرافيائی، سن و طبقات اجتماعی فراتر رفته است.»

«بعيد به نظر می رسد يک زن چادرپوش از نجف آباد و يا مرد ميانسال تبريزی، از رسانه های خارجی اثر پذيرفته باشد. همين چيزها، ادعای دولت را تحت الشعاع قرار می دهد.»

هم ميرحسين موسوی و هم مهدی کروبی در برابر تحريم های جديد موضع گرفته اند. آقای موسوی با انتشار بيانيه ای، اعلام کرد تحريم ها می تواند ماشين تبليغاتی رژيم را در برابر غرب و نيز برای «صدمه زدن به مردمی که همين حالا نيز تحت ظلم دولت اند»، مجهزتر کند.

مايکل روبين از مؤسسه آمريکن اينترپرايز گفت هيچيک از گزينه های پيش روی اوباما، شانس اثربخشی زيادی ندارند، اما «می توانند آبشاری از وقايع را به راه بياندازند و يا ما را در مسيری قرار بدهند که در نهايت به گزينه های بدتر ختم می شوند.»

وی افزود: «تحريم های مالی می توانند به کار گرفته شوند، اما به تنهايی ايران را متوقف نخواهند کرد.»

«اين را به خاطر داشته باشيد که سپاه پاسداران بر دولت سايه افکنده و در ذهن آنها، هيچ کدام از تحريم هائی که ما وضع می کنيم، بدتر از وضع نابسامان دوره جنگ ايران- عراق نخواهد بود.»

منبع: فايننشيال تايمز- اول ژانويه

تحليل واشنگتن تايمز از ادامه جنبش سبز ایران





اياسون آتاناسياديس- باربارا سلاوين

کارشناسان مسائل ايران می گويند جنبش مخالفان ايران درحاليکه با تنوع و گروه های متعدد سازمان دهنده شامل دانشجويان بی شمار و بازماندگان شورش دانشجوئی سال 1999 روبروست، هنوز بايد يک رهبر کاريزماتيک برای خودش پيدا کند.

رهبران افتخاری جنبش، مير حسين موسوی و مهدی کروبی هستند. اين دو نامزد از قبول نتايج انتخابات خرداد ماه که يک پيروزی «چشمگير» را به محمود احمدی نژاد هديه کرد، خودداری کرده اند.

سرکوب های دولت توان آنها را برای حرکت در ميان مردم محدود کرده است. پسر آقای کروبی روز سه شنبه اعلام کرد مقامات تأمين حفاظت برای پدرش هنگام ترک خانه را قطع کرده اند و در واقع وی را تحت حبس خانگی قرار داده اند. به گزارش وب سايت های مخالفان، روز يکشنبه نيز خواهر زادۀ آقای موسوی به منظور ارعاب اين نامزد ناراضی، به دست نيروهای امنيتی کشته شد.

درحاليکه دولت بر روی اين دو چهره متمرکز شده است، نسل جديدی از فعالان برای درصحنه نگهداشتن جنبش سبز در پشت صحنه به فعاليت مشغول اند.

کنت کتزمن کارشناس مسائل ايران در مؤسسه تحقيقات کنگره در واشنگتن گفت: «به نظر می رسد هسته ای از رهبران دانشجوئی، فارغ التحصيلان اخير و کسانی که در سال 1999 دانشجو بودند وجود داشته باشند.» وی گفت اين رهبران، «بر روی حرکت فارغ از خشونت توافق کرده اند و سعی می کنند با نسل والدين شان » و پشتيبانان خارج از کشور ارتباط برقرار کنند.

آقای کتزمن گفت اين فعالان به دلايل امنيتی، گروه های ده نفره ای را تشکيل داده اند.

کتزمن گفت: «آنها بسيار خوش بين هستند. اعتقاد دارند که ظرف شش ماه تا يکسال از شر رژيم خلاص خواهند شد. آنها احساس می کنند جمع زيادی از افراد امنيتی در حال پا پس کشيدن هستند زيرا نمی دانند اين قضيه به کجا می انجامد و آنها نمی خواهند در طرف بازنده قرار داشته باشند.»

امير عباس فخرآور 35 ساله و رهبر سابق دانشجوئی که چند سالی را در زندان ايران گذرانده و اکنون در واشنگتن زندگی می کند، گفت ارتباط ها از طريق فيس بوک و اسکايپ برقرار می گردد و فعالان قصد دارند يک «شورای انقلاب» متشکل از 15 نفر از افراد داخل و خارج کشور تشکيل دهند تا «جنبش سبز ايران» را رهبری کند. وی گفت ممکن است اين گروه رهبری تا پيش از 22 بهمن سال جاری (سی و يکمين سالگرد سقوط محمد رضا شاه پهلوی) به وجود آيد. 22 بهمن يک تعطيلی رسمی ديگر است که احتمالاً با حضور معترضان در خيابان برای ادامه تظاهرات شان همراه خواهد شد.

نادر اسکوئی کارشناس مسائل ايران و مشاور دولت ايالات متحده می گويد: «احتمالاً چند ماهی باقی مانده تا يک رهبری مشخص پا به عرصه بگذارد.»

وی گفت: «سازمان های دانشجوئی در دانشگاه های عمده هنوز منسجم ترين گروه ها هستند و البته سازمان های ديگری نيز وجود دارند که غير سياسی اند و محيطی را برای چرخش اخبار اقدامات طراحی شده و شعارهائی که منتشر می شوند فراهم می آورد؛ از جمله می توان به سازمان های نقاشان، خوش نويشان و ... اشاره کرد.»

«دانشجويان و جوانان هنوز موتور محرک جنبش هستند، اما اين جنبش به سرعت در حال گسترش به پدر و مادرهايی است که از فرزندانشان پشتيبانی می کنند.»

برخلاف جنبش دانشجوئی سال 1999، جنبش فعلی از محدوده دانشگاه ها عبور کرده و به گروه های مجزا و موازی، از جمله فعالان حقوق بشر، زنان، روحانيون ناراضی، بيکاران و خيل افراد سازمان دهی نشده از نسل سوم گسترش يافته که همگی از نظام فعلی ناراضی اند.

ورود روحانيون به جنبش که در هفته ها و ماه های اوليه پس از انتخابات خردادماه ناچيز بود، پس از درگذشت آيت الله حسينعلی منتظری در 20 دسامبر شدت گرفته است. منتظری يک روحانی ناراضی بود که زمانی جانشين رهبری عالی کشور محسوب می شد. تلاش های دولت برای محدود ساختن عزاداری وی، هزاران شيعه وفادار و مردم خشمگين را به شهر مقدس قم و نجف آباد کشاند. نجف آباد، زادگاه آيت الله منتظری، به دنبال اين ناآرامی ها با حکومت نظامی روبرو شد.

روح الله شهسوار فعال جوان از شهر مشهد که پس از بازداشت های گسترده از کشور گريخت و اکنون روزنامۀ ندای سبز را از پاريس اداره می کند، گفت: «اصلاح طلبان تظاهراتی را برای بزرگداشت منتظری سازمان دهی کردند. گروه انقلاب سبز از پشتيبانان اصلاح طلب خاتمی، کروبی و موسوی تشکيل شده که در ترکيه، فرانسه، بلژيک و نيز داخل ايران پخش شده اند.»

بسياری از افراد تبعيدی برای کنترل جنبش با هم رقابت می کنند. آقای فخرآور و رضا پهلوی، فرزند شاه فقيد ايران، در بين اين عده قراردارند.

آقای پهلوی روز پنجشنبه از کشورهای جهان خواست سفيران خود را از تهران فرا بخوانند. او در مصاحبه ای با خبرگزاری آسوشيتدپرس، حال و هوای ناآرامی های فعلی ايران را با «شرايط انقلاب» توصيف کرد که به سرنگونی پدرش انجاميد. وی در عين حال گفت تفاوت در اين است که اين بار، مردم می دانند چه می خواهند؛ يک دموکراسی سکولار.

تجربۀ يکی از خبرنگاران واشنگتن تايمز در ايران بلافاصله پس از انتخابات خرداد ماه، ايده ای از نحوه سازماندهی شدن تظاهرات در آن کشور به دست می دهد.

يکی از رهبران دانشجوئی در خوابگاه يکی از دانشگاه های تهران، دستورالعمل های کوتاهی را از طريق تلفن همراهش برای دانشجوهای داخل خيابان می فرستاد.

او گفت: «بگذاريد سطل آشغال های بيشتری آتش بزنند، اما بانک ها را آتش نزنند.»

اتاق محقر او با يک گلدان کاکتوس تزئين شده بود و در آن، يک تلويزيون کوچک و شيشه ای که در اثر پرتاب سنگ شبه نظاميان بسيجی در هفته گذشته خرد شده بود، به چشم می خورد.

کسی که با تلفن همراه اين رهبر دانشجوئی تماس گرفته بود، خبر داد: «طرفداران موسوی به تجريش نزيک می شوند». اين نشان می داد تظاهرکنندگان برای حرکت به سوی ديگر شهر سازماندهی شده اند تا توان پليس برای پاسخگوئی و عکس العمل را تحت الشعاع قرار بدهند.

اين رهبر دانشجوئی يکی از صدها فعالی بود که از زمان آغاز بحران، به حرکت زير زمينی روی آورده اند تا در خانه همفکران و در روزهای ظهور تظاهرات، مقاومت عليه دولت را سازماندهی کنند.

جواد صالحی اصفهانی استاد اقتصاد ويرجينيا تک و کارشناس مسائل ايران گفت، آقای موسوی نخست وزير سابق کشور و انقلابی محکم و قدرتمند، هنوز پتانسيل رهبری جنبش را دارد.

وی گفت: «او تا اينجای کار خوب عمل کرده است. فکر نمی کنم او رهبری را به خارج از کشور ببازد. مقبوليت گسترده ای دارد و احتمالاً بايد با برخی از عناصر داخل جنبش که در جهت سرنگونی جمهوری اسلامی فشار وارد می کنند، مقابله کند.»

آقای کتزمن گفت بسياری از جوانانی که با آنها تماس داشته، به اصلاح طلبان علاقه ای ندارند. وی گفت اين فعالان جوان، رسانه های خارجی را بدليل توجه بيش از حد به موسوی سرزنش می کنند.

ممکن است با بالاگرفتن خشونت ها و بادرنظر گرفتن نقش سپاه در اين شرايط، رهبری نيز نظامی شود.

آقای کتزمن گفت، فارغ از اينکه رهبری با چه کسی باشد، «قطعاً رژيم با مشکل روبرو شده است.»

منبع: واشنگتن تايمز- اول ژانويه

گزارش لوموند از ادامه مبارزه در ایران



یک هفته است که ایرانی ها چشم از صفحه کامپیوتر برنمی دارند. یک دانشجوی فرانسوی ایرانی به لوموند می گوید: "روز یکشنبه[ 27 دسامبر 2009 که طی آن به گفته مقامات دولتی ایران هشت نفراز تظاهر کنندگان کشته شدند] از ساعت 11 صبح تا نیمه شب توی اینترنت بودم. باید کار می کردم امّا دست و دلم به کار نمی رفت". احمد سلامتیان صاحب یک کتابفروشی در پاریس نیز می گوید: "روزی حداقل هشت ساعت اینترنت گردی می کنم ".

اینترنت برای ایرانی های خارج از کشور حکم آهن ربا را پیدا کرده است. سلامتیان تحلیل گر ایرانی منتقد حکومت برای ما از گذشته ها تعریف می کند:" سال 1965 که برای تحصیل در رشته علوم سیاسی به فرانسه آمدم ده دوازده روز طول می کشید تا روزنامه های ایرانی به دستم برسد". سپس روی صفحه کلید کامپیوتر نام "نجف آباد" را که به گفته او شهر کوچکی است با 230 هزار جمعیت تایپ می کند و خطاب به ما می گوید: "ببینید! ده ها ویدئو از تظاهرات یکشنبه روی اینترنت گذاشته اند که همه از یک زاویه گرفته شده اند و این نشان می دهد که همه کسانی که در تظاهرات شرکت می کنند فیلم می گیرند". او که از کهنه کاران صحنه سیاست به شمار می رود درادامه می گوید: "گزارش از همه جا می رسد امّا مسئله تشخیص راست از دروغ است".

مبارزه بخشی از جامعه ایران با حاکمیت که درپی انتخابات ریاست جمهوری 12 ژوئن و در اعتراض به نتیجه آن آغاز شد و منجر به بسته شدن نزدیک به ده روزنامه داخلی و توقیف ده ها روزنامه نگار و اخراج و عدم تمدید اجازه کار اغلب خبرنگاران خارجی شد تنها به تظاهرات خیابانی محدود نمی شود. دامنه جنگ حاکمیت و مخالفان به عرصه ارتباطات هم کشیده شده است. رضا معینی که گزارش های رسیده از ایران را در اختیار گزارشگران بدون مرز در پاریس قرار می دهد از حجم بالای فیلم هائی که در روز یکشنبه 27 دسامبر بدون فوت وقت برروی اینترنت قرار گرفت ابراز شگفتی می کند. این فیلم ها که نخستین تصاویر از رخدادهای روز یکشنبه بود که در اختیار تلویزیون های سراسر جهان قرار گرفت شامل صحنه هائی از برخورد خشونت آمیز مخالفان با نیروهای انتظامی بود. از نظر رضا معینی "فرستادن این فیلم ها کار مردم نبود. مردم نمی توانند به این سرعت فیلم ها را روی اینترنت بگذارند. کار کار دولتی ها بود که اینترنت پرسرعت در اختیار دارند".

در حال حاضر می توان گفت که مخالفان و موافقان حاکمیت در یک مسابقه دوی سرعت سعی می کنند بر هم پیشی گیرند. هردو طرف برای به کرسی نشاندن تفسیر خود از رخدادها تمام ابزار ارتباطی در دسترس نظیر تلفن همراه و اینترنت را به کار می گیرند. و این مسابقه ای است که می تواند رسانه های جمعی کشورهای دیگر را به راحتی در تله بیندازد زیرا بسیاری از فیلم های ارسال شده فاقد شناسنامه می باشند. به عنوان مثال روز دوشنبه در بخش اخبار ساعت 13 و 20 کانال 2 تلویزیون فرانسه و در روزنامه لو پاریزین عکسی که گفته شد مربوط به تظاهرات روز یکشنبه ایران است پخش شد که در آن نیروهای انتظامی در حال حمله به تظاهر کنندگان دیده می شدند امّا بعد معلوم شد که این عکس مربوط به تظاهرات ژوئن گذشته هندوراس بوده است.

حکومت ایران برای بهینه سازی سلاح جنگ اینترنتی مدت ها پیش از شروع انتخابات ریاست جمهوری دست به کار شده بود. از همان ابتدای راه افتادن اینترنت در ایران سایت هائی نظیر پلی بوی مسدود شد و در سال 2002 حکومت علاوه بر تعیین هیئتی برای تهیه فهرست سایت های غیرقانونی، به ابزار فنی اعمال سانسور در اینترنت مجهز شد.

ایران پیش از شروع اعتراضات مردمی ژوئن نیز جزو دوازده کشوری به شمار می رفت که از سوی گزارشگران بدون مرز به خاطر اعمال سانسور و سرکوب کاربران مخالف در رده "دشمنان اینترنت" معرفی شده بودند. پیش از شروع انتخابات ماه ژوئن سه تن از وبلاگ نویسان ایرانی در زندان بودند که بعد از انتخابات تعداد آن ها به 42 نفر رسید. در حال حاضر یازده وبلاگ نویس در زندان به سر می برند که منصوره شجاعی، وبلاگ گر فمینیست که روز دوشنبه دستگیر شد از جمله انهاست. علاوه بر وبلاگ گرهای زندانی حدود ده وبلاگ گر که گزارش هائی در مورد سرکوب معترضان تهیه کرده بودند مجبور به ترک کشور شده اند.

تیری کوویل کارشناس مسائل اقتصادی ایران معتقد است که "حکومت ایران طرح هائی را اجرا می کند که متعلق به چند دهه قبل است. اقدام به دستگیری اشخاص می کند در حالی که جنبشی که در مقابلش قرار گرفته یک جنبش اجتماعی است که رهبر ندارد. جنگ امروز حکومت جنگ با تحول ذهنیت هاست". از جمعیت 66 میلیونی ایران بیش از یک سوم یعنی 23 میلیون بنا به آمار پذیرفته شده رایج، و 2/32 میلیون براساس گزارش ماه سپتامبر "اینترنت ورلد استیت"، مجهز به اینترنت است. دوسوم ایرانی ها را جوانان زیر سی سال تشکیل می دهند که تحصیل کرده و تشنه آشنائی با فن آوری های جدیدند و بیش از 45 میلیون ایرانی تلفن همراه دارند.

گزارشگران بدون مرز می گویند بعضی وقت ها کاربران ایرانی هنگام بازدید از سایت های مخالف مستقر در خارج نظیر بالاترین که پر بیننده ترین این سایت هاست، به سایت هائی ناشناخته ارجاع داده می شوند که مبلغ حکومت است. در ایام تظاهرات مخالفان سرعت اینترنت کند و گاه واردشدن به آن عملاً غیرممکن می شود. نیمه شب 16 دسامبر گذشته سایت ارتباطی توییتر حدود یک ساعت هک شد و برصفحه اصلی آن تصویر پرچمی سبز نقش بست که برروی آن به زبان انگلیسی نوشته شده بود: "این سایت توسط ارتش سایبری ایران هک شده است".

به اعتقاد رضا معینی خبرنگارعضو گزارشگران بدون مرز "حمله به توییتر بدون مداخله سپاه پاسداران غیرممکن بود". در ماه سپتامبر ارتش مکتبی جمهوری اسلامی شبکه مخابرات ایران را که بسیاری از خدمات دهندگان اینترنت وابسته به آنند به مالکیت خود درآورد و از آن تاریخ به بعد قطع ارتباط با سایت های مخالف حکومت رو به افزایش نهاد.

امّا هیچ کدام از این اقدامات موجب توقف جریان اطلاعات نشده است و چنانکه احمد سلامتیان، وزیر امورخارجه سابق ایران و صاحب کنونی یک کتابفروشی در کارتیه لاتن پاریس می گوید "حکومت دیگر نمی تواند راز داری کند". به محض اینکه دولت خبری را پخش می کند عکس هائی در رد صحت آن خبر روی اینترنت ظاهر می شوند و کاربران مختلف مشخصات کسانی را که در عکس ها حضور دارند اعلام می کنند درست مثل آن که یک هیأت تحریریه جمعی مشغول به کار باشد. این ها همه مصداق آن ضرب المثل ایرانی است که می گوید: "تا ریشه در آبست امید ثمری هست".

منبع: لوموند 2 ژانویه

تحليل الاهرام از اوضاع داخلی ايران





محجوب ظويری

انتخاب مجدد محمود احمدی نژاد به مقام رياست جمهوری، سبب ايجاد منازعات بسياری در داخل و خارج ايران شد. جنبش اصلاح طلبی به رهبری مير حسين موسوی و مهدی کروبی، انتخابات را مخدوش خوانده و دخالت نيروهای محافظه کار در انتخابات را در خدمت تثبيت پيروزی احمدی نژاد توصيف کرده است. چنين ادعاهائی راه را برای زير سؤال بردن کل فرآيند انتخابات در کشور و واداشتن حاميان نامزدهای اصلاح طلب به برپائی تظاهرات در خيابان ها و درخواست برگزاری انتخابات مجدد باز کرد. اين واکنش ها با تحت فشار قرار دادن دولت، به بازشماری آرا در برخی مناطق خاص منجر شد. اما اين اقدام نيز نتوانست رهبران اصلاح طلب و طرفدارانشان را راضی کند و به برگزاری تظاهرات در خيابان های تهران و ساير شهرها دامن زد. راهپيمائی و تظاهارات با سرکوب نيروهای امنيتی روبرو شد، سرکوبی که از اراده دولت برای پايان دادن به فعاليت های اصلاح طلبی در کشور حکايت داشت.

استفاده از زور با انتقاد رهبران دينی روبرو شد و آنها واکنش دولت را افراطی خواندند. حتی برخی از چهره های درون نيروهای محافظه کار نيز با اين انتقادات همراه شدند. اين محافظه کاران به انتقاد از ساختار دولت جديد، خصوصاً انتصاب اسفنديار مشائی به عنوان معاون رئيس جمهور و معرفی سه زن برای کسب عنوان وزارت در آموزش و پروش، بهداشت و درمان و رفاه دست زدند. انتقادات بر شکاف های موجود در اردوگاه محافظه کاران صحه گذاشت؛ اختلافاتی که از زمان به دست گرفتن قدرت توسط احمدی نژاد، رو به افزايش گذاشته است.

دولت های جهان، سرکوب صورت گرفته پس از انتخابات را زير نظر دارند. ايران تا اينجای کار، سه دولت غربی را به همکاری با اصلاح طلبان جهت تخطئه نظام سياسی ايران متهم کرده است. علاوه بر نگرانی هاي موجود بر سر اوضاع سياسی داخلی، سؤال مهمی که ذهن دولت های غربی را به خود مشغول کرده اين است که سياست های داخلی ايران، چه تأثيری بر برنامه هسته ای و سياست های منطقه ای اين رژيم خواهد گذاشت؟

ايران در سپتامبر گذشته پاسخ مثبتی را برای جامعه بين المللی ارسال کرد و مشارکت آن کشور در امنيت منطقه ای و انرژی را خاطر نشان کرد. اين پيشنهاد در مه 2008 ارائه شد اما مورد توجه گروه 1+5 شامل پنج عضو دائم شورای امنيت سازمان ملل بعلاوه آلمان، قرار نگرفت. پس از نشست ژنو با شرکت گروه 1+5 و ايران در اکتبر 2009، محمد البرادعی مديرکل پيشين آژانس بين المللی انرژی هسته ای پيشنهادی ارائه کرد که بر طبق آن، «از اورانيوم خلوص پائين ايران برای توليد سوخت و ادامه فعاليت رآکتور تحقيقاتی تهران مبادله می شود. اين رآکتور عمدتاً در خدمت توليد ايزوتوپ های راديواکتيو برای مصارف پزشکی است.» از روسيه و فرانسه به عنوان کشورهای کمک کننده در اين طرح نام برده شده بود. حتی ايران نيز به اين پيشنهاد به عنوان نقطه اميدی برای حل بحران مزمن برنامه هسته ای خود نگاه می کرد. با اين حال، آژانس هسته ای و جامعه جهانی، بحران داخلی ايران و تأثير احتمالی آن بر معضل هسته ای را در محاسبات خود وارد نکرده بود. بيانيه ای که از سوی موسوی صادر شد و در آن احمدی نژاد را به مصالحه بر سر حقوق کشور متهم کرد، اولين برخورد در این زمينه بود. به دنبال اين فعل و انفعالات، ايالات متحده به اعمال تحريم های جديد در بخش نفت و گاز ايران متوسل شد.

نفت و گاز بخش اعظم سبد صادراتی ايران به کشورهای ديگر را تشکيل می دهد و اولين منبع درآمد ارزی تهران محسوب می شود. هدف قرار گرفتن اين حوزه، به طور مؤثر بر حفاری، حمل و نقل و پالايش محصولات نفتی کشور تأثير می گذارد و مانع از ورود سوخت پالايش شده به آن کشور می شود. البته اين تحريم ها بر صادرات نفت خام و گاز طبيعی اثری نخواهند گذاشت. انتظار می رود اين لايحه در صورت تصويب سنا، از ژانويه 2010 به مرحله اجرا درآيد.

به نظر نمی رسد بحران سياسی داخلی ايران در آينده نزديک حل و فصل شود. از سوی ديگر، بحران موجود ميان اين کشور و جامعه بين المللی بر سر بلندپروازی های هسته ای نيز در سال 2010 همچنان ادامه خواهد يافت. چنين پيش بينی هائی بر اين اساس است که تنش هسته ای ميان ايران و گروه 1+5 همچنان ادامه دارد و هرگونه دخالتی از سوی اسرائيل؛ ممکن است به وخامت بيشتر اوضاع و يا روياروئی نظامی منجر شود.

گزارش فیگارو : تهران خشونت، به عنوان منطق حکومت






دلفین مینویی

تجمعات خودجوش اعتراض آمیز در صورت تشدید سرکوب ها، گسترده تر خواهند شد.

مخالفان ایرانی که با رنگ سبز علیه سرکوب مبارزه می کنند، همچنان صدای خود را به گوش دولتمردان می رسانند. آنها که مجبور به سکوت اند و همواره تهدید می شوند، به طور روزانه باید با ترفندهای حکومت دست و پنجه نرم کنند و از آخرین ابزارهایی که برایشان باقی مانده استفاده کنند: ارسال پیامک و ایمیل در زمانی که سیستم ارسال پیامک قطع نباشد و سایت های اینترنتی فیلتر نشده باشند؛ انتقال اطلاعات از دهان به دهان در تاکسی، صف نانوایی، ...

از سوی دیگر، نافرمانی مدنی و اجتماعی در حاشیه تظاهرات جان گرفته: نوشتن شعار روی دیوارها، علامت "وی" به معنای پیروزی روی اسکناس ها، فریادهای "مرگ بر دیکتاتور" که شب ها گاهی از پشت بام ها شنیده می شود. یک جامعه شناس ایرانی در تهران می گوید: "این یک جنبش مدنی خودجوش است که زنان، جوانان، کارگران و حتی افرادی که از خانواده های روستایی برخاسته اند را شامل می شود. این جنبش به شکلی خودجوش و بدون هیچ گونه ساختار سلسله مراتبی سازمان می یابد."

خواسته های قدیمی

به همین دلیل است که به گفته کارشناسان امور مربوط به ایران، دستگیری احتمالی رهبران اصلی جنبش، یعنی میرحسین موسوی یا مهدی کروبی، نه تنها ممکن است جنبش را خفه نکند، بلکه ابعاد آن را گسترده تر نماید و موج سرکوب و خشونت ها را افزایش دهد. یک روزنامه نگار ایرانی در این خصوص می گوید: "این شخصیت ها که از سوی مردم به عنوان رهبران جنبش شناخته می شوند، برخاسته از نظام جمهوری اسلامی اند و از طریق همین نظام برای مردم شناخته شده اند. این رهبران نیز به مانند مردم خواستار اصلاحات در حکومت جمهوری اسلامی اند. درحال حاضر، دعوت آنان به آرامش از بسیاری لغزش ها جلوگیری کرده است."

اگر طی این سال ها، خشم مردم در خیابان ها چندان قابل مشاهده نبوده، ولی خواست مردم برای اصلاحات مقوله جدیدی نیست. این خواست ها که به ویژه از سوی جوانان مطرح می شود [۷۰ درصد جامعه ایران را جوانان زیر ۳۰ سال تشکیل می دهند]، در سال ۱۹۹۷ در زمان انتخاب محمد خاتمی به عنوان رییس جمهور کاملاً مشهود بود. این روحانی اصلاح طلب که به عنوان "گورباچف ایران" معروف است، یک آزادی هر چند محدود را در زندگی روزمره مردم ایران به وجود آورده بود.

دو "خط قرمز"

درحقیقت، از زمان تأسیس جمهوری اسلامی در سال ۱۹۷۹، سران و دولتمردان به شکلی متناقض باعث رشد نیروهای اعتراض کننده علیه خود شدند. شهرسازی، سوادآموزی و سیاست جلوگیری از بچه دار شدن که از سوی حکومت بدان توصیه می شد، از راهکارهایی بودند که باعث شد شهر و روستا بیش از پیش هم شکل شوند و دسترسی به اطلاعات ساده تر شود. در این میان، تمایلات دموکراتیک و افزایش تعداد دانشجویان دختر در دانشگاه ها نیز مزید بر علت است. فوق محافظه کاران جمهوری اسلامی که توان نظارت بر این جامعه مدنی در حال پیشرفت را نداشتند، از ترس اینکه مبادا قدرت را از دست بدهند، حمله خود را آغاز کردند. این حمله در اولین دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد [۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹] با ازبین بردن انجمن های دانشجویی و ایجاد نیروی جدیدی برای نهی از منکر و مبارزه با بدحجابی شدت یافت. مردم ایران که به این بازی موش و گربه قدیمی حکومت عادت دارند، خود را با این اقدام افراط گرایانه جدید نظام نیز وفق دادند.

ولی در ماه ژوئن ۲۰۰۹، حکومت از دو "خط قرمز" عبور کرد: ابتدا تقلب در انتخابات و سپس به کار گرفتن خشونت به شکلی سیستماتیک. همین روزنامه نگار می گوید: "وحشیگری به منطق حکومت تبدیل شده." نتیجه: جنبش مردم نیز هفته گذشته در پاسخ به موج شدید خشونت ها، موضع ضد خشونت خود را فراموش کرد و به عنوان مثال، ایستگاه های پلیس مورد حمله مردم قرار گرفتند.

ولی مواضع تند و خشونت بار حکومت باعث ایجاد جنبش دیگری شده که آن نیز برای هسته های تندروی حکومت خطرناک است: ملحق شدن بسیاری از خانواده های برخاسته از محافل سیاسی محافظه کار به جنبش سبز. یک کارشناس ایرانی در تهران در این رابطه می گوید: "امروز این افراد احساس می کنند که حکومت به آنها خیانت کرده. رادیکالیزه شدن حکومت تنها باعث این خواهد شد که جنبش مردم مخالف و معترض روز به روز قدرت بیشتر و ابعاد گسترده تری پیدا کند."

منبع: فیگارو، اول ژانویه