Monday, January 4, 2010

تحليل واشنگتن تايمز از ادامه جنبش سبز ایران





اياسون آتاناسياديس- باربارا سلاوين

کارشناسان مسائل ايران می گويند جنبش مخالفان ايران درحاليکه با تنوع و گروه های متعدد سازمان دهنده شامل دانشجويان بی شمار و بازماندگان شورش دانشجوئی سال 1999 روبروست، هنوز بايد يک رهبر کاريزماتيک برای خودش پيدا کند.

رهبران افتخاری جنبش، مير حسين موسوی و مهدی کروبی هستند. اين دو نامزد از قبول نتايج انتخابات خرداد ماه که يک پيروزی «چشمگير» را به محمود احمدی نژاد هديه کرد، خودداری کرده اند.

سرکوب های دولت توان آنها را برای حرکت در ميان مردم محدود کرده است. پسر آقای کروبی روز سه شنبه اعلام کرد مقامات تأمين حفاظت برای پدرش هنگام ترک خانه را قطع کرده اند و در واقع وی را تحت حبس خانگی قرار داده اند. به گزارش وب سايت های مخالفان، روز يکشنبه نيز خواهر زادۀ آقای موسوی به منظور ارعاب اين نامزد ناراضی، به دست نيروهای امنيتی کشته شد.

درحاليکه دولت بر روی اين دو چهره متمرکز شده است، نسل جديدی از فعالان برای درصحنه نگهداشتن جنبش سبز در پشت صحنه به فعاليت مشغول اند.

کنت کتزمن کارشناس مسائل ايران در مؤسسه تحقيقات کنگره در واشنگتن گفت: «به نظر می رسد هسته ای از رهبران دانشجوئی، فارغ التحصيلان اخير و کسانی که در سال 1999 دانشجو بودند وجود داشته باشند.» وی گفت اين رهبران، «بر روی حرکت فارغ از خشونت توافق کرده اند و سعی می کنند با نسل والدين شان » و پشتيبانان خارج از کشور ارتباط برقرار کنند.

آقای کتزمن گفت اين فعالان به دلايل امنيتی، گروه های ده نفره ای را تشکيل داده اند.

کتزمن گفت: «آنها بسيار خوش بين هستند. اعتقاد دارند که ظرف شش ماه تا يکسال از شر رژيم خلاص خواهند شد. آنها احساس می کنند جمع زيادی از افراد امنيتی در حال پا پس کشيدن هستند زيرا نمی دانند اين قضيه به کجا می انجامد و آنها نمی خواهند در طرف بازنده قرار داشته باشند.»

امير عباس فخرآور 35 ساله و رهبر سابق دانشجوئی که چند سالی را در زندان ايران گذرانده و اکنون در واشنگتن زندگی می کند، گفت ارتباط ها از طريق فيس بوک و اسکايپ برقرار می گردد و فعالان قصد دارند يک «شورای انقلاب» متشکل از 15 نفر از افراد داخل و خارج کشور تشکيل دهند تا «جنبش سبز ايران» را رهبری کند. وی گفت ممکن است اين گروه رهبری تا پيش از 22 بهمن سال جاری (سی و يکمين سالگرد سقوط محمد رضا شاه پهلوی) به وجود آيد. 22 بهمن يک تعطيلی رسمی ديگر است که احتمالاً با حضور معترضان در خيابان برای ادامه تظاهرات شان همراه خواهد شد.

نادر اسکوئی کارشناس مسائل ايران و مشاور دولت ايالات متحده می گويد: «احتمالاً چند ماهی باقی مانده تا يک رهبری مشخص پا به عرصه بگذارد.»

وی گفت: «سازمان های دانشجوئی در دانشگاه های عمده هنوز منسجم ترين گروه ها هستند و البته سازمان های ديگری نيز وجود دارند که غير سياسی اند و محيطی را برای چرخش اخبار اقدامات طراحی شده و شعارهائی که منتشر می شوند فراهم می آورد؛ از جمله می توان به سازمان های نقاشان، خوش نويشان و ... اشاره کرد.»

«دانشجويان و جوانان هنوز موتور محرک جنبش هستند، اما اين جنبش به سرعت در حال گسترش به پدر و مادرهايی است که از فرزندانشان پشتيبانی می کنند.»

برخلاف جنبش دانشجوئی سال 1999، جنبش فعلی از محدوده دانشگاه ها عبور کرده و به گروه های مجزا و موازی، از جمله فعالان حقوق بشر، زنان، روحانيون ناراضی، بيکاران و خيل افراد سازمان دهی نشده از نسل سوم گسترش يافته که همگی از نظام فعلی ناراضی اند.

ورود روحانيون به جنبش که در هفته ها و ماه های اوليه پس از انتخابات خردادماه ناچيز بود، پس از درگذشت آيت الله حسينعلی منتظری در 20 دسامبر شدت گرفته است. منتظری يک روحانی ناراضی بود که زمانی جانشين رهبری عالی کشور محسوب می شد. تلاش های دولت برای محدود ساختن عزاداری وی، هزاران شيعه وفادار و مردم خشمگين را به شهر مقدس قم و نجف آباد کشاند. نجف آباد، زادگاه آيت الله منتظری، به دنبال اين ناآرامی ها با حکومت نظامی روبرو شد.

روح الله شهسوار فعال جوان از شهر مشهد که پس از بازداشت های گسترده از کشور گريخت و اکنون روزنامۀ ندای سبز را از پاريس اداره می کند، گفت: «اصلاح طلبان تظاهراتی را برای بزرگداشت منتظری سازمان دهی کردند. گروه انقلاب سبز از پشتيبانان اصلاح طلب خاتمی، کروبی و موسوی تشکيل شده که در ترکيه، فرانسه، بلژيک و نيز داخل ايران پخش شده اند.»

بسياری از افراد تبعيدی برای کنترل جنبش با هم رقابت می کنند. آقای فخرآور و رضا پهلوی، فرزند شاه فقيد ايران، در بين اين عده قراردارند.

آقای پهلوی روز پنجشنبه از کشورهای جهان خواست سفيران خود را از تهران فرا بخوانند. او در مصاحبه ای با خبرگزاری آسوشيتدپرس، حال و هوای ناآرامی های فعلی ايران را با «شرايط انقلاب» توصيف کرد که به سرنگونی پدرش انجاميد. وی در عين حال گفت تفاوت در اين است که اين بار، مردم می دانند چه می خواهند؛ يک دموکراسی سکولار.

تجربۀ يکی از خبرنگاران واشنگتن تايمز در ايران بلافاصله پس از انتخابات خرداد ماه، ايده ای از نحوه سازماندهی شدن تظاهرات در آن کشور به دست می دهد.

يکی از رهبران دانشجوئی در خوابگاه يکی از دانشگاه های تهران، دستورالعمل های کوتاهی را از طريق تلفن همراهش برای دانشجوهای داخل خيابان می فرستاد.

او گفت: «بگذاريد سطل آشغال های بيشتری آتش بزنند، اما بانک ها را آتش نزنند.»

اتاق محقر او با يک گلدان کاکتوس تزئين شده بود و در آن، يک تلويزيون کوچک و شيشه ای که در اثر پرتاب سنگ شبه نظاميان بسيجی در هفته گذشته خرد شده بود، به چشم می خورد.

کسی که با تلفن همراه اين رهبر دانشجوئی تماس گرفته بود، خبر داد: «طرفداران موسوی به تجريش نزيک می شوند». اين نشان می داد تظاهرکنندگان برای حرکت به سوی ديگر شهر سازماندهی شده اند تا توان پليس برای پاسخگوئی و عکس العمل را تحت الشعاع قرار بدهند.

اين رهبر دانشجوئی يکی از صدها فعالی بود که از زمان آغاز بحران، به حرکت زير زمينی روی آورده اند تا در خانه همفکران و در روزهای ظهور تظاهرات، مقاومت عليه دولت را سازماندهی کنند.

جواد صالحی اصفهانی استاد اقتصاد ويرجينيا تک و کارشناس مسائل ايران گفت، آقای موسوی نخست وزير سابق کشور و انقلابی محکم و قدرتمند، هنوز پتانسيل رهبری جنبش را دارد.

وی گفت: «او تا اينجای کار خوب عمل کرده است. فکر نمی کنم او رهبری را به خارج از کشور ببازد. مقبوليت گسترده ای دارد و احتمالاً بايد با برخی از عناصر داخل جنبش که در جهت سرنگونی جمهوری اسلامی فشار وارد می کنند، مقابله کند.»

آقای کتزمن گفت بسياری از جوانانی که با آنها تماس داشته، به اصلاح طلبان علاقه ای ندارند. وی گفت اين فعالان جوان، رسانه های خارجی را بدليل توجه بيش از حد به موسوی سرزنش می کنند.

ممکن است با بالاگرفتن خشونت ها و بادرنظر گرفتن نقش سپاه در اين شرايط، رهبری نيز نظامی شود.

آقای کتزمن گفت، فارغ از اينکه رهبری با چه کسی باشد، «قطعاً رژيم با مشکل روبرو شده است.»

منبع: واشنگتن تايمز- اول ژانويه

No comments:

Post a Comment